#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
سرش شکسته بود
کتشو دراورد و محکم روی زخمش فشردبلاخره بعد چند دقیقه صدای گلوله قطع شد
هیولا روی زمین زانو زده بود
بدنش یک دست خیس از ماده سیاه بود
دایان شوکه نفسشو تیز بیرون داد
_ فاک خونش سیاه
دست قوی و داغی گردنشو چنگ زد
نالش تو صدای خشن مرد گم شد
: زخمی شدی!؟؟
بهت زده چرخید
هفتا مرد مجهز با سرعت دور لوییس رو گرفتنرویس : قرنطینه اش کنید
مطمعن شید آلوده نشدههارولد خشن و عصبی بدنشو چک کرد
: با توام میگم زخمی نشدی!؟؟
صدای رویس از پشت سرش بلند شد
_ اون مشکلی نداره قربان می...
نگاه مرگبار هارولد خفش کردچشمهاش پر از خون شده بودن
به قدری ترسناک بود که دایان تعجبشو فراموش کردو ترسیده تو خودش جمع شد
یقه کتشو محکم تر تو مشت گرفت و سمت در رفت
رویس بهت زده سرجاش خشک شده بود
نفهمید کجا میرن
جرعت نداشت حرف بزنهاز کنار ساختمونهای عجیب رد شدن
همه جا پر از آدمهای سیاه پوش بود
هارولد با سرعت وارد برج بلندی شد
نسبت به دیوار واقعا هیچی نبود
وارد آسانسور شیشه ای شدن
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
BINABASA MO ANG
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...