#PART_73

22 4 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

هارولد ماشین‌و تو پارکینگ بیمارستان زیر زمینی پارک کرد

از بیرون یک ویلای مخروبه بود

ولی زیرش یک بیمارستان کاملا مجهز و امن بود

بجز آدمای خود هارولد کسی نمی تونست واردش شه
امنیتش خیلی بالا بود

پیاده شد در سمت دایان‌و باز کرد

مواظب بود به شکمش فشار نیاره

با سرعت بغلش کردو داخل رفت

تونی درو باز کرد
دکتر جوونی که جدیدا بهشون اضافه شده بود با اخم کنار کشید

_ کیه؟؟
هارولد دایان‌و روی تخت کنار دیوار گذاشت

: خون بالا اورد
فکر کنم خون ریزی داخلی داره

تونی با سرعت وسایلش‌و اورد

_ نگفتی کیه...
هارولد سرد بدون اینکه نگاه از دایان بگیره لب زد

: از کی تاحالا باید بهت جواب پس بدم!؟؟

تونی خیره به دستگاه نفسش‌و حبس کرد

یک لحظه یادش رفت با کی داره حرف میزنه

عرق سرد روی پیشونیش نشست

_ فقط..فقط کنجکاو شدم
متاسفم نباید می پرسیدم

: حواست‌و بده بهش
وضعش وخیمه!!؟

تونی با مکث سر تکون داد : نه زخمش خیلی کوچیکه

می تونم الان با لیزر عملش کنم

ولی خودش تو یک هفته جوش می خوره

لیزر بهتره یک روز درد داره بعد تموم می شه

ولی خودش بخواد جوش بخوره تا چند روز حسابی درد می کشه

🚬🍷

MY_DARK_HUNTER🥃❌Donde viven las historias. Descúbrelo ahora