#PART_102

17 3 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

چون قرار نیست سوراخ قرمز تو قبل نیمه شب به فاک بدم

بعدش تا صب میریم رو کار

می خوام مارک‌های عمیق تری روت بذارم

اینجوری وقتی مارکوس ببینتت میفهمه جفت من شدی

: جفت دیگه چه کوفتیه
چرا از اول نگفتی توش چیه

_ اگه می گفتم نمی کشیدی خیلی گرون خریدمش حیف بود نکشی

دایان محکم موهاش‌و چنگ زد

: آخر از دستت دیوونه می شم
چرا هرچی مریض روانی گیر من میوفته

اون از مارکوس اینم از تو

قسمت شانس زندگیم بگا رفته که شماها میوفتید توش

هارولد خندید : اونقدرام بد نیستیم

اگه دقیق بخوای نگا کنی جفت مون فاکرای خوبی هستیم

فقط مشکل اینجاست نمی تونی با جفت مون باشی

از اونجایی که اولین بارت با من بوده دیگه مال منی

یعنی اگه لنگاتو واسه کس دیگه ای بدی بالا اتفاق بدی میوفته

دایان چند سرفه کرد

: یک جوری رفتار نکن انگار فاحشه اتم

_ فاحشم نیستی اگه بودی به تخمم نبود چیکار می کنی

دقیقا چون فاحشم نیستی واسم مهمه کس دیگه ای لمست نکنه
فهمیدی!؟؟

بدنش یکم گرم شد

زیاد نبود ولی بازم اذیت کننده بود

دونستن اینکه قراره بدترم شه دیوونش کرد

_ پادزهر نداره!؟؟
: زهر نیست که پادزهر داشته باش

مردم واسه داشتنش سرو دست می شکونن

🚬🍷

@rosenovelsss

لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️

MY_DARK_HUNTER🥃❌Onde histórias criam vida. Descubra agora