#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
: نمی ترسی!؟؟
خمیازه بلندی کشید : از چی؟؟؟
: مارکوس... از اینکه بقیه بفهمن از کردن پسرا خوشت میاد
نیشخندشو دید
_ از کردن پسرا خوشم میاد
نه دادن بهشون پس نهحتی اگه برعکسم باش چیزی واسه ترسیدن ندارم
من گروه خودمو دارم کیدو
از دَمو تشکیلات مافیایی داداش بزرگت دورم
خیلی دور....ناامید عقب رفت
هارولد چیزی واسه از دست دادن نداشت
بدتر از اون مشخص بود مارکوس حریفش نمی شه
واسه همینم انقدر راحت حرف میزنه
: چرا این کارو می کنی؟؟؟
پول نمی خوایپیپ دستت اندازه خونه مارکوس میارزه
_ خوبه کیدو بیشتر به مخت فشار بیار
: چیزی ازت داره؟؟؟
_ اشتباه دوتا فرصت دیگه داری
: باهام بازی نکن
_ نمی کنم خیلی ضعیفی
خوشم نمیاد با ضعیفا بازی کنم: ضعیف نیستم تو و امثال مارکوس زیادی حیوونید
_ زبونت کیدو زبونت
خیلی مواظب باشیهو قاطی کنم ادامه استراحتم توام میای رو تخت
یهو دیدی کاری که نباید کردمو....
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...