#PART_30

40 3 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

: نمی ترسی!؟؟

خمیازه بلندی کشید : از چی؟؟؟

: مارکوس... از اینکه بقیه بفهمن از کردن پسرا خوشت میاد

نیشخندش‌و دید

_ از کردن پسرا خوشم میاد
نه دادن بهشون پس نه

حتی اگه برعکسم باش چیزی واسه ترسیدن ندارم

من گروه خودم‌و دارم کیدو

از دَم‌و تشکیلات مافیایی داداش بزرگت دورم
خیلی دور....

ناامید عقب رفت

هارولد چیزی واسه از دست دادن نداشت

بدتر از اون مشخص بود مارکوس حریفش نمی شه

واسه همینم انقدر راحت حرف میزنه

: چرا این کارو می کنی؟؟؟
پول نمی خوای

پیپ دستت اندازه خونه مارکوس میارزه

_ خوبه کیدو بیشتر به مخت فشار بیار

: چیزی ازت داره؟؟؟

_ اشتباه دوتا فرصت دیگه داری

: باهام بازی نکن

_ نمی کنم خیلی ضعیفی
خوشم نمیاد با ضعیفا بازی کنم

: ضعیف نیستم تو و امثال مارکوس زیادی حیوونید

_ زبونت کیدو زبونت
خیلی مواظب باش

یهو قاطی کنم ادامه استراحتم توام میای رو تخت

یهو دیدی کاری که نباید‌ کردم‌و....

🚬🍷

@rosenovelsss

لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️

MY_DARK_HUNTER🥃❌Where stories live. Discover now