#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
دایان هیچ جوره حریفش نمی شد
لباسش پاره شد
تکون نخورد دستاشو به دیوار تکیه دادمقاومت فایده نداشت فقط بدتر عصبانیش می کرد
_ صداتو نشونم
پیشونیشو به دیوار تکیه داد: چندتا!؟
مارکوس چرم سنگین کمربندشو نوازش کرد_ پنجاه تا
دستاش مشت شدن: اونم همیشه همینقدر میزنه
مارکوس از عصبانیت و درد لرزید
_ پدر نیست پس اینبار خودم انجامش میدم
حالا میفهمم چرا مثل سگ کتکت میزد
باید تنبیه شی تا اروم بگیری
دایان چشماشو بست : بعدش چی!؟
_ بعدش!؟
: همیشه اون تا پای مرگ میبره و تو برمی گردونیاینبار خودت میزنی
کی قراره درمونم کنهمارکوس قسمت آهنیشو آماده کرد
: خودم انجامش میدم
فقط مثل همیشه باش سعی کن زنده بمونی
ضربه اولو که زد صدایی نشنید
بی رحم تر ضربه دومو زد🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...