#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
چشمهاش گرد شدن : من اصلا تو خواب تکون نمی خورم
_ پس از شانس بد منه دیشب کم مونده بود تو خواب بهم تجاوز کنی
عصبی دستشو پس زد
: بجز کثافت کاری به چیز دیگه ایم فکر می کنی!؟؟
هارولد : نه تا وقتی لخت تو تخت من و تو بغل منی
و از همه بدتر کل شب خودتو بهم مالیدی
عین کوالا چسبیده بودی بهم
هرکاری کردم ول نکردی شبا بد می خوابی
دایان حرصی بلند شد
درد بدی تو شکمش پیچید و دوباره افتاد
_ فاک حرومزاده روانی چرا نذاشتی عملم کنن
: اوه کیدو یادت که نرفته اینجا فقط یک حرومزاده داریم
این دردم لازمته تا یاد بگیری پشت سرم نقشه نچینی
واقعا فکر کردی قرار نیست بفهمم!؟
از مارکوس بعیده انقدر احمقانه رفتار کنه
شکمشو گرفت : پای برادرمو نکش وسط
اون از اولم مخالف بوداخمهای توهم هارولدو ندید : برادر؟؟
بهتر نیست بگیم فاکِرِت!؟؟حرصی نگاهش کرد : فاکِر!؟ حرومی روانی یه نگاه به وضعم بنداز
اونی که مثل گرگ افتاده به جونم تویی نه مارکوس
از چاله دراومدم افتادم تو چاه
از اولم می دونستم ادم اشتباهی واسه پیدا کردنم فرستاده
خندید و بلند شد پیپ شو برداشت
_ اعتراف کن دیشب صد برابر من لذت بردی
دایان نگاه دزدید : اون پیپ مال منه
_ باش کیدو رفتنی میدم ببری
فعلا تا اینجایی بهم قرضش بدهصداش پر از تفریح بود
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...