#PART_19

41 5 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

وحشت زده پشت سرش کشیده می شد

_ کجا میریم؟؟؟ این‌ور خلوته چه غلظی می خوای بکنی؟؟؟

تو قسمتی خاکی وایساد

دیگه خبری از پلیس و آدم نبود

ولش کرد : می تونی بجنگی؟؟؟

تیز شد روش : می تونم...
_ خوبه پس یکی مال تو سه تا مال من

دایان سر تکون داد
چرخید و کنارش وایساد

پنج نفر بودن : اون یک نفر چی؟؟؟

هارولد بی حوصله کت شو دراورد
: فاک این‌و تازه خریدم

خیلی گرونه نباید پاره شه
نظرم عوض شد

کت‌و انداخت تو بغلش : عقب وایسا مواظب کتم باش

هرچی شد مهم نیست فقط مواظبش باش خب؟!

با حرص سر تکون داد : روانی مریض اینجوری می خوای جون‌مو نجات بدی؟!؟

هارولد : دو قدم عقب تر وایسا

چهار قدم عقب رفت
_ گفتم دوتا

عصبی داد زد : چه فرقی می کنه حواس‌تو بده جلو

هارولد دو قدم کوتاه عقب رفت

: حواست به کتم باش خراب شه از چشم تو می بینم

تو یک ثانیه چرخید و با سرعت حمله کرد

انقدر سریع ضربه میزد که هیچ کدوم نمی تونستن بزننش

خشک شده به حرکتش خیره شد

حالا از یک چیز مطمعن شده بود

هارولد خودش اجازه داد با چاقو بزنتش

امکان نداشت همچین آدمی غافاگیر شه

🚬🍷

@rosenovelsss

لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️

MY_DARK_HUNTER🥃❌Where stories live. Discover now