#PART_81

21 2 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

با زور سرش‌و تو برد
جفت شون نفس نفس میزدن

بلاخره بعد ده دقیقه آل-ت شو کامل تو سوراخ تنگش فرو کرد

دایان خسته و بی حال زیرش مونده بود

دستش از پشت دور گلوش حلقه شد

کشیدش بالا
دایان از پشت به سینه اش تکیه داد

چشمهاش بسته بودن
بدنش بی جون شده بود

هارولد بی وقفه گردن و شونه هاش‌و گاز می گرفت

شهوت مغزش‌و از کار انداخته بود

بهتر بود بگه بدن دایان مغزش‌و از کار انداخته بود

نیپل‌هاشو نیشگون گرفت

تکون محکمی خورد و صدای ناله اش بلند شد

_ اهههه فاک نکن درد دارههه اههه

دستاش‌و چنگ زد ولی بی جون تر از چیزی بود که بتونه جلوی هارولد و شهوت جنون وارش‌و بگیره

گلوش‌و گرفت و با قدرت تلمبه زد

دایان شوکه از لذت عمیقی که واسه اولین بار توی بدنش می پبچید تقلا کرد

نمی تونست هضمش کنه

سوراخش می سوخت

نیپل‌هاش می خاریدن هارولد جایی که نبایدو لمس می کرد

کارهایی می کرد که دایان قبلا تجربه نکرده بود

لذتی بهش می داد که اصلا نمی دونست وجود داره

نمی دونست همچین سکسی می تونه انقدر به اوج برسونتش

🚬🍷

MY_DARK_HUNTER🥃❌Where stories live. Discover now