#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
مارکوس کمربندشو باز کرد
: ولی ازش لذت بردی
از لمس من متنفریولی گذاشتی اون حرومی بکنتت
گذاشتی بهت لذت بده
گذاشتی ازت لذت ببره لذتی که فقط مال من بود
از جا پرید عقب رفت
: تو روانی اگه انجامش بدی واسه همیشه میرمخندید : میری!؟ کجا!؟؟
پاتو از اینجا بذاری بیرون شکارت می کنن
دشمنام منتظرن تیکه پارت کنن
وایساد : پس هویتمو عوض کن بذار برم
منتظر بود شلوارشو در بیاره ولی بجاش کمربندو دور دستش پیچید
دایان با درد نگاهش کرد
_ میدونی ازش متنفرم مگه نه!؟
اون همیشه انجامش میدهمارکوس تردیدشو عقب زد
: دستاتو به دیوار تکیه بده لباستم دربیار
_ پشیمون میشی
مارکوس خشن پشت گردنشو چنگ زد
کوبیدش به دیوار
دیوونگی و قدرتش به هارولد نمی رسید
ولی بازم یک هانتر لعنتی بود
جانشین بود
قوی ترین دنیای خودش بود🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...