۵۹)نابودی امید

731 48 1
                                    


سمت بئاتریس خم شدمو بعد بوسیدن پیشونیش با لبخند گفتم:
+امشب میام،شاید هم زودتر
روی آرنجش بلند شد و‌ باعث شد لحاف پایین بیاد و سینه های لختش معلوم بشن،نیشخندی زد و درحالی که دستشو روی سینم میکشید گفت:
-مطمئنی میخوای بری؟
لبمو روی هم فشار دادم و سعی کردم فقط به چشماش نگاه کنم ولی اون با نزدیک شدن بهم اینکارو تقریبا غیرممکن کرد
+خیلی دلم میخواست یه کم بیشتر بمونم ولی همینجوریش هم دیرم‌ شده
لبخند بانمکی زد و گفت:
-عیب نداره
یقمو کشید و لبشو با شدت روی لبم گذاشتو بوسه عمیقی تحویلم داد.
در حالی که همچنان لباش بین دندونام بود از روی تخت بلند شدم،خودشو عقب کشید و گفت:
-هنوز نمخوایی بگی کجا داری میری؟
اگه بگم احتمالا همینجا منو میکشی عزیزم،یقمو صاف کردم و گفتم:
+چیز مهمی نیست،بعدا میفهمی
سرشو دوباره روی بالش گذاشت و با لبخند گفت:
-فعلا
از اتاق بیرون رفتم و به ساعت مچیم نگاه کردم،لعنتی امیدوارم تاحالا نرفته باشه.
سوار آسانسور شدم و دکمه پارکینگ رو فشار دادم،چرا یه استرس مزخرفی دارم؟
الان که فکر میکنم بهتره چیز خاصی نباشه‌ چون حوصله دردسر و بدبختی رو ندارم.
آسانسور وایساد ولی توی طبقه اول با اخم منتظر باز شدنش موندم و وقتی با صورت خندون کای برخورد کردم اخمم باز شد،بعد اینکه وارد شد با لبخند گفت:
-سلام،کجا میری؟
+جای‌خاصی نمیرم...تو توی این طبقه چیکار میکردی؟
نیشخندی زد و گفت:
-دیشب با آمارا بودم
منظورش چیه؟
+خب؟
-بهش گفتم که ازش خوشم میاد
چشمام درشت شد و تقریبا فریاد زدم:
+چی؟ازش خوشت میاد؟
شونه هاشو بالا انداخت و گفت:
-آره و اونم همچین حسی داره و دیشب پیش اون موندم
لبخند زورکی زدم و گفتم:
+خب خوبه
-عالیه...اون همین چند دقیقه پیش رفت پیش باباش ولی امشب میاد
چند دقیقه پیش؟لعنتی
آسانسور وایساد و‌ با عجله وارد پارکینگ شدمو‌ همون لحظه آمارا با ماشین از پارکینگ بیرون رفت...خب زین عادی باش
کای دستشو روی شونم گذاشت و گفت:
-مرسی داداش...مرسی که آمارا رو‌ نگه داشتی
خیلی وقت بود اون کلمه رو‌ نگفته بود و این باعث شد لبخند بزنم.
+اون واقعا دختر خوبیه امیدوارم کنارش خوش حال باشی
واقعا...امیدوارم اینطور باشه،الان که کای باهاشه بیشتر از هر موقعی میخوام که چیزیو پنهون نکرده باشه.
سرشو تکون داد و گفت:
-من دارم میرم یه سر تا خارج شهر برای گرفتن یه کم تجهیزات
+باشه مراقب باش
لبخند زدم و برگشتم،سوار ماشین شدم و با نهایت سرعت از پارکینگ بیرون اومدم وقتی وارد خیابون اصلی شدم به راحتی تونستم اون فوردی که آمارا سوارش بود رو ببینم.
لبخندی از روی رضایت زدم و سعی کردم فاصلمو باهاش حفظ کنم.
هر لحظه که یه ماشین میومد جلوم و دیدمو کور میکرد با اخم روی فرمون میکوبیدم،لعنتی حتما باید توی یه روز تعطیل و شلوغ میومدی؟
بعد نیم ساعت وارد کوچه ای شد که منو یاد قدیم انداخت...اینجا پایین شهره و قبل اینکه بیاییم کنار خونه بئاتریس اطراف اینجا بودم
پسرای نوجوونی که به دیوار تکیه داده بودن و سیگار میکشدین منو یاد نوجوونی مزخرف خودم انداختن،یه زمانی اونجور پسرا منو مسخره میکردن...عوضیا
وقتی آمارا وایساد،وارد کوچه‌ ای که کنارم بود شدم و ماشینو همونجا گذاشتم.
پشت دیوار وایسادم تا ببینم کجا میره،اون درحالی که خیلی پریشون به نظر میرسید به صفحه موبایلش نگاه کرد و وارد کوچه رو به روییش شد.
وقتی مطمئن شدم توی دیدش نیستم از پشت دیوار بیرون اومدم.
با هر قدمم روی پیاده رو داغون اونجا یه صدا مزخرف میومد،سر کوچه‌ موندم.
آمارا در فلزی که اونجا بود رو به راحتی باز کرد،اون در یه خونه نبود.
به اون‌ساختمون دو طبقه نگاه کردم،یه رستوران بود...ولی از نوع‌خراب شدش.
وارد کوچه شدم و اون در فلزی زنگ زده رو باز کردم.
به اطرافم نگاه کردم ولی کسی رو ندیم،با قدم های آروم سمت راه پله رفتم ولی قبل اینکه از پله ها بالا برم با صدای مردی سرجام میخکوب شدم:
-آمارا لازم نیست دوباره برگردی
اون کدوم خریه؟
صدای‌گرفته آمارا اومد:
-جکسون گفتم که‌،همین امشب میرم و بعد فردا میام و...
-همه چی تموم میشه دیگه لازم‌ نیست برگردی
جکسون؟نه این یه‌ شوخیه؟
لعنتی باید حدس میزدم،آمارا ادامه داد:
-اینا‌ هم همه شنودهایی که کار گذاشتم و اینم همه اطلاعات مربوط
شنود؟اطلاعات؟به فاک رفتیم...کای میکشمت
جکسون با لحن پر افتخاری گفت:
-خوبه دختر،کارتو عالی انجام دادی...حالا کجان؟
نرده چوبی پله هارو گرفتم و سعی کردم خودمو آروم کنم...زین بیخیال مسئله بزرگی نیست...فقط شاید تو . بقیه بمیرین
آمارا با صدایی که‌ توش بغض پیدا بود گفت:
-یه خورده‌ جاشون سخته،فردا که اومدم بهت نشون میدم...الان بهتره برم
از راه پله فاصله گرفتم و وقتی مطمئن شدم مکالمشون تموم شده از اونجا بیرون اومدم.
به کای چی باید بگم؟
شاید بهتر باشه چیزی نگم و خودم کارو تموم کنم.


Don't Forget [Z.M]Where stories live. Discover now