L
شما ها خوبین، پس من خوبم .
Eامگا بدنی ورزیده داشت ، بازو هایش به درشتی بازوهای یک آلفای جنگجو بود و همین خصوصیات چشم های تیز راس را به اشتباه انداخت ، در واقع اگر رایحه امگا ، هر چند ضعیف، نبود ، امکان نداشت از ظاهر او تشخیص داد که این گرگ یک امگاست ، امگا سیاه دقیقا مثل یک گرگ آلفا به نظر می رسید، هر غرش و بویی تلخی که میداد.
حتی نحوه ایستادنش ، محکم و خشن ، نفرت خاصی در نگاهش بود که به چشم های سبز راس دوخته شده بود .
و به او در سکوت آمیخته با غرش ها میگفت اگر نزدیک شود یا حتی نفسش به او بخورد خواهد مرد .
با غرشی یک قدم جلو آمد و به آلفای غریبه اخطار داد تا از محدوده او دور شود ، چیزی درباره این گرگ، آلفای جوان را نگران و کنجکاو میکرد .هوای بینشان سنگین بود .راس گمان میکرد این گرگ یک امگای ترد شده است یا شاید گرگی است که به خاطر سر پیچی از گله فرار کرده ، زخم ها را روی بدنش میدید ، قوی بود ولی می شد دید که خسته است . گرگ ها معمولا دسته ای زندگی می کنند و تنها بودن یک گرگ یعنی یا طرد شده یا به دلیلی از گروه فرار کرده .
و حالا امگایی مقابل راس بود که حاظر بود با او بجنگدو این حس کنجکاوی آلفا را بیشتر میکرد یعنی امگا از چه چیزی تا این حد محافظت میکرد.
چیزی که حاظر بود به خاطرش حتی با یک آلفا بجنگد .
این کار فرقی با خودکشی نداشت .امگا ها معمولا تسلیم آلفا ها می شوند ، این یک خصلت ذاتی است مگر این که حسی قوی تر ان ها را از تسلیم غرایض شدن باز دارد مانند عشق به جفت یا توله هایشان
و راس هم همین احتمال را میداد .
باد گاهی شدت می گرفت ،گویی که درختان را خواهد کند و لحظه ای آرام می شد انگار که اصلا وجود ندارد .
راس با این که قصد حمله نداشت سر جایش ماند، با اخم به حرکات گرگ سیاه نگاه میکرد ، چیزی به نظرش اشتباه بود یک حس غریزی به آلفا می گفت اتفاق خوبی در حال رخ دادن نیست ،یک رایحه کم که در هوا پراگنده بود ، چیزی که قادر به تشخیص آن نبود .طوری با برف و بوی بارانی که در پیش بود و رایحه تلخ و شیرین گرگ سیاه ترکیب شده بود که برای بینی تیز آلفا غریب بود.
و بوی خون، انقدر قوی بود که بقیه رایحه ها را کم رنگ کرده بود .به همین خاطر نمی توانست گرگ را همین طور رها کند .
با سری که بین شانه هایش افتاده بود اخم اش غلیظ تر و نگاهش دقیق تر به گرگ دوخته شد هوای اطراف گرگ سیاه را نفس کشید ،بوی خون دماغ آلفا را چین داد ، یعنی گرگ زخمی بود؟
یا چیزی که امگا از آن محافظت میکرد آسیب دیده بود؟
YOU ARE READING
North star (l.s) by azad
WerewolfNORTH STAR هیچ وقت نباید یه گرگ رو بکشی, برادرش همیشه برای انتقام بر میگرده H تو نمی تونی منو سرزنش کنی من فقط از جفتم محافظت کردم. L genre_ werewolf STYLES TRIPLET...