خنده ی پر از تمسخرش توی گوشم پیچید و بعد شروع کرد به حرف زدن .._ تو
اخم غلیظی کردم و با خشونت گفتم ...
_ اون قراره همسر من بشه و با وجود اینکه برات احترام قائلم اما به تو ربطی نداره هیونگ !
لطفا مجبورم نکن همین قدر احترامی که بینمونه رو بشکونم و برنامه هام به خاطر دخالت های بیجات خورد بشه ...درحالی که سمت گوشیم که روی عسلی بود میرفتم و بر میگشتم گفتم و بعد از گرفتن شماره ی چه ریون گوشی رو سمت شیومین گرفتم تا باهاش حرف
بزنه ..._ هرچی میخوای بهش بگو بخره ...
_ اهههه اییی...
با شنیدن ناله ایی از سمت بکهیون شیومین درحالی که گوشیم و بهم برمیگردوند سمت بک دوید سعی کرد بفهمه کجاش درد میکنه ...
به رنگ پریدگی صورتش و لب های ترک خورده اش خیره شدم...
سمت کاناپه رفتم و روش نشستم ..
کاری به ذهنم نمیرسید تا انجامش بدم و خب چه کاری بهتر از نشستن توی اتاق خودم و دیدن بکهیون ...
تقریبا 30 دقیقه از زمانی که بکهیون از درد به خودش میپیچید گذشته بود که تصمیم گرفتم سر صحبت و با شیومین باز کنم ...
داروهایی که چه ریون اورده بود باعث شده بود اون پسر اروم تر باشه و من مثل هر بار چه ریون و بابت سلیقه ی خوبش توی خرید لباس تحسین کرده بودم ..._ شیومین هیونگ ؟
اروم صداش زدم و به چشمایی که با حرص روی خودم قرار گرفته بودن نگاه کردم ..
_ اون ... یعنی بکهیون..
خب نمیدونستم چه طوری باید توضیح بدم اما با شنیدن صدای خنده ی پر از تمسخر شیو سرم و با تعجب بالا بردم ...
_ یعنی باور کنم پارک چانیول برای اینکه یکی مثل این بچه حالش بده مضطرب شده ؟!
درحالی که به بکهیون اشاره میزد گفت و ناخواسته اخم هام و توی هم بردم ...
_ اصلا هم این طور نیست ..!
فقط نمیدونم چه طوری وضعیتش و بهت توضیح بدم !شیومین لبخند زد درحالی که میتونستم دلخوری رو ازش احساس کنم ..
_ چرا چانیول همین طوره و لازم نیست توضیح بدی !
مگه نگفتی به من ربطی نداره ؟!نگاهم و به بکهیون که اروم خوابیده بود دادم و حرفی نداشتم که بزنم...
چند لحظه بعد دوباره صدای شیومین توی گوشم پیچیده بود و فهمیدم هیونگم و بیشتر از چیزی که فکر و میکردم ناراحت کردم ..._ این اولین و اخرین باریه که برات کاری میکنم پارک چانیول ...
حتی الان از اینکه اسم و فامیلیم و باهم گفته بود میتونستم احساس کنم چه قدر عصبی و ناراحته ....
YOU ARE READING
I Love You
Romance🥀 فیکشن : دوستت دارم 🥀 کاپل : چانبک 🥀 ژانر : امپرگ ، روزمره ، اسمات ، رمنس ، خشن ، فلاف +18 🔆خلاصه : پارک چانیول رئـیس بزرگ ترین بانـد مواد مخدره، مردی که دوست پسـر و مـادرش رو به قـتل رسوندن و اخـتلال روانـی پیدا کرده! چی میشه بکـهیون برای فرا...