ɪ ʟᴏᴠᴇ ʏᴏᴜ [ ᴇᴘ 59 ]

2.1K 308 14
                                    


اهنگ این پارت و میتونید توی چنل ناشناس تلگرامم دانلود کنید 🥀
@Black_queen88
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️

درحالی که انگشت هام بین انگشت های چانیول چفت شده بود به سمت ورودی رستوران رفتیم ...
سفارش هامون و دادیم و سرم توی گوشی لوهانی که کنارم‌ نشسته بود بود و به عکس های که گرفته بودن خیره شدم ....
به چشم های براقش و لبهاش که بدون مکث بالا و پایین میشد خیره شدم و وقتی عکسی که برای چند وقت پیش بود و زد لبخندم عمیق تر شد ..
هیونگم با بالاتنه ی لخت درحالی که پاپی لوهان " بامبی " توی بغلش خوابیده بود روی تخت خواب بود و واقعا بامزه شده بود ...

_ بامبی رو پیش کی گذاشتی ؟

اروم ‌پرسیدم و به عکس هایی که بهم‌ نشون میداد خیره شدم ..

توی تعطیلات کریسمس بودیم و خوبی تعطیلی دانشگاه ها باعث میشد دوستام بدون اینکه دقدقه ایی توی درس و دانشگاه داشته باشن سفرمون و بهتر از قبل کنم ..

_ گذاشتمش پیش نونا ...

سر تکون دادم و سرم و سمت چانیول چرخوندم و بهش خیره شدم که ساکت نشسته بود ...

اون برعکس پدرم با هیونگ هام صمیمی نبود و تا زمانی که بحثی بهش مربوط نمیشد حرفی نمیزد...
به چهره ی خشکش خیره شدم و اینکه این مرد با وجود این همه غرور و تکبر امروز اون طور بهم اعتراف کرده بود و حرف زده بود باعث میشد قلبم جوری بتپه که بترسم نکنه کسی صداش و بشنوه ...!
بلد از خوردن ناهار که البته از وقت ناهار خیلی گذشته بود دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت مقصد نامشخصی رفتیم ...
ساعت تقریبا 4 ظهر بود و بیش از 6 ساعت از زمانی که از ویلا بیرون اومدیم میگذشت ...
به منظره ی بیرون از ماشین نگاه می کردم و با حس دست چانیول روی رون پام سرم و سمتش چرخوندم ...
با لبخند نیم نگاهی بهم انداخت و همون طور که نگاهش و به جاده میداد شروع کرد به حرف زدن

_ در مورد اسم هایی که گفتی خیلی فکر کردم ...

به نظرم این اسما خوبن حالا نمی دونم از کدومش خوشت میاد یا خودت از صبح چیزی انتخاب کردی یا نه ...

جیهون ، هیون وو ، ِدنیل ، وونهو ...

_ یا ص.. صبر کن

همه ی اسمایی که انتخاب کردی به طرز ع..عجیبی با فامیلیت میان ه..هدفت چیه ؟!

با لحن مرموزی گفتم و بهش نیشخند زدم ...
اینکه به حرف امروز صبحم فکر کرده بود و دنبال اسم گشته بود اندازه ی خوردن یه کاپ کیک صورتی با خامه و شکالت های تزئینی روش میتونست وجودم و پر از شیرینی کنه ...
چانیول با شنیدن حرفم شوکه چشم هاش و گرد کرد اما من میتونستم ببینم اصلا از شنیدن همچین چیزی سوپرایز نشده ..
در جواب حرفم چیزی نگفت و فقط به جاده نگاه کرد اما با شیطنت بحث دیگه ایی رو پیش کشیدم .

I Love YouWhere stories live. Discover now