اهنگ این پارت و میتونید توی چنل ناشناس تلگرامم دانلود کنید 🥀
@Black_queen88
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️_ اما اونا ...
الان دیدشون نسبت بهم عوض نشده ؟؟؟
من پسر مردیم که مادرمون براش خود کشی کرده ...با لحن پسر رفته ایی درحالی که سرم و پایین مینداختم گفتم
_ هیونگ هات هم پسر اون کثاف هستن که اون بلا هارو سر مادرشون اورده...
پس نباید به هیچ وجه احساس خجالت یا ناراحتی کنی ...
چیزی تقصیر تو نبوده بک ...اون با حرص و خشم گفت و من در مقابل سرم و پایین انداختم ...
_ ت..توهم میای ؟؟؟
با تعجب و مضطرب پرسیدم و اون سری تکون داد و دوباره مشغول کشیدن طرح های فرضی روی زانوم شد ...
_ فردا باید بریم دکتر ...
_ اوه ... اره
با چشمای گرد شده گفتم اما سر پایین افتادم بهش اجازه ندادم بفهمه که سوپرایز شدم.
_میشه بریم خونه ... من دارم از خستگی بیهوش میشم
چند ثانیه بعد گفت و دست هاش و از روی زانوم برداشت و روی چشماش گذاشت ...
_ باشه
بلند شدم و اون هم بعد از تکوندن خاک های جلوی زانوش دستم و گرفت و شروع کردیم به قدم زدن ...
دستم که بین انگشتاش درحال فشرده شدن بود و بالا اورد و به ساعتش نگاه کرد و پوفی کشید_ فردا کلی کار داریم اما الان 3 شبه و ما تو خیابونیم
معذب نگاهش کردم اما ...
حسی که اون لحظه داشتم اون قدر بد بود که حاضرم دوباره بیرون
رفتن و برای از بین بردن اون حس انتخاب کنم_ متاسف...
نزاشت حرفم تموم بشه
_ لازم نیس عذر خواهی کنی ... به هر حال اون چند ساعتی که نبودم پیشت باید جبران میشد ، هووم ؟؟؟
به ابروهای بالا رفته و چشمای منتظر و خندونش نگاه کردم و تاییدش کردم
_ م..من ...
با شنیدن صدای یه غریبه یکه خوردم و ناخواسته دست چان و محکم گرفتم
_ هی اقـــــــــا بـــــه نـــــظرت قــــــدم زدن...اونــــم ایـــــن وقت شــــب .... با یـــــه زن بــــاردار ..... زیــــادی خطرناک نیــــست ???
از نظــــرم بـــا وجـــــود ادمــــای ترســــناکی مــــثل مــــن جــــون خـــــودت و هـــــمسر خوشگلــــت این وقت شب بـــه خـــطر می افــــته !!!با تعجب به پسری که حتی نمیدونم کی جلومون قرار گرفته بود و داشت با نهایت سستی و مستی حرف میزد نگاه کردم .
زن باردار ؟
پس با وجود لباسای گشادم هم دنیل مشخص بود ..
نزدیک بود به خنده بیافتم که توی همچین موقعیتی دارم به همچین چیزی فکر میکنم !
دست چانیول و محکم با دستم فشار دادم و به نیم رخ عصبیش خیره شدم .
ا..اون ... یعنی اونا کی بودن ؟؟؟
من فکر میکردم فقط من به سرم میزنه که چانیول و مجبور میکنم
بیایم بیرون اما انگار ...
YOU ARE READING
I Love You
Romance🥀 فیکشن : دوستت دارم 🥀 کاپل : چانبک 🥀 ژانر : امپرگ ، روزمره ، اسمات ، رمنس ، خشن ، فلاف +18 🔆خلاصه : پارک چانیول رئـیس بزرگ ترین بانـد مواد مخدره، مردی که دوست پسـر و مـادرش رو به قـتل رسوندن و اخـتلال روانـی پیدا کرده! چی میشه بکـهیون برای فرا...