اهنگ این پارت و میتونید توی چنل ناشناس تلگرامم دانلود کنید 🥀
@Black_queen88
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️[ BAEKHYUN POV ]
همون طور که به دنیلی که توی تختش دراز کشیده بود و خوابیده بود
نگاه میکردم به صدای اسباب بازی که لوهان هر بار با تکون دادنش صداش و در می اورد گوش میدادم ..._ برای بار سوم شیو لوهان ، صدای اون لعنتی رو خفه کن بیدارش میکنی ...
هیس هیس کنان رو به لوهان گفتم و با دیدن اویزون شدن نمایشی لب هاش حالت چندشی به خودم گرفتم ..
روی صندلی که کنار تخت دنیل بود نشستم و به محض اینکه باسنم روش جا گرفت درد تیزی که توی کمرم پیچیده بود کمتر شد ...
با شنیدن صدای اروم کشیدن صندلی سرم و بالا گرفتم و به کیونگسو که کنار نشسته بود نگاه کردم ..._ میتونم بپرسم چه حسی داری بکهیون ؟
اروم گفت و با حالت گنگی گفتم
_ چ.. چی ؟
یعنی چی چه حسی دارم ؟؟؟با تعجب پرسیدم و به چشمای گرد یکی از صمیمی ترین دوستام خیره شدم ..
کیونگسو به محض تموم شدن حرفم لبخند زد و جواب داد_ یعنی از وضعیتی که داری راضی هستی ؟ دنیل و دوس داری ؟
جونگین خیلی نگرانته و خب تو خیلی عجیب شدی ...!
قبلا خیلی شیطون و پرجنب و جوش تر بودی اما الان به طرز عجیبی ارومی و خب میدونی...جوری که انگاری چیزی برای فهموندن منظورش پیدا نمیکنه حرفش و تموم کرد اما از همون اول متوجه شده بودم منظورش از این زدن این حرفا چیه ..
_ نمیدونم چه طوری باید جواب بدم اما فکر میکنم از اینکه الان اینجام خوشحالم و درباره ی دنیل ...
من تا به حال کسی رو به این شدت دوست نداشتم کیونگ ...
اصلا مگه میشه دوسش نداشت !
اون پسر منه ..!
همدم تنهاییام و شریک زندگیم ...
کسی که توی بد ترین شرایط بهم چسبیده بود و رهام نمیکرد و تپیدن قلب کوچولوش برام انگیزه بود !اون لبخند زد و با زوم شدن نگاهش روی دنیل نگاه منم تغیر جهت داد ...
خودمم بابت اینده نگران بودم اما وقتی اون کوچولو این طور اروم و مثل فرشته ها اینجا خوابیده بود برای چی باید نگران میموندم ؟!
با تقه ایی که به در خورد سر هممون به اون سمت چرخید و با دیدن
چانیول که توی چارچوب بود سوالی بهش خیره شدم..._میخوایم شام بخوریم ...
سر تکون دادم و بلند شدم .
لوهان و کیونگ سو درحالی از اتاق بیرون رفته بودن که کنار تخت بامزه ی دنیل ایستاده بودم و به صورت ارومش خیره شده بودم ...
دست هاش زیر لایه ایی از دست کش های نرمش مخفی شده بود و چانیول گفته بود برای اینکه اون چند باری به سر و صورتش چنگ زده این کارو کرده ...
قصد داشتم برگردم که گرمای بدن چانیول و پشتم احساس کردم .
دستش و دور شکمم گره زد و گفت ..
YOU ARE READING
I Love You
Romance🥀 فیکشن : دوستت دارم 🥀 کاپل : چانبک 🥀 ژانر : امپرگ ، روزمره ، اسمات ، رمنس ، خشن ، فلاف +18 🔆خلاصه : پارک چانیول رئـیس بزرگ ترین بانـد مواد مخدره، مردی که دوست پسـر و مـادرش رو به قـتل رسوندن و اخـتلال روانـی پیدا کرده! چی میشه بکـهیون برای فرا...