🔥لوسیفر🔥تا انتهای مراسم کنارم وایساده بود و تکون نمیخورد.
حضور لاویس هم دیده میشد و گرمای وجود آندراس بیشتر حس میشد.
حسی که نسبت بهش داشت خیلی فراتر از هر حسی بود که اینجوری آتیش درونش شعله ور شده بود!وقتی مجلس تموم شد و سالن خالی شد تنها آگارس و هانیل و رازیل توی سالن موندن.
رازیل به نظر ترسیده و نگران بود.
نگاه های ما سه نفر روی آندراس و لاویسی بود که رازیل بهشون دیدی نداشت شاید برای همین مضطرب بود!سمتش رفتم و دستش رو گرفتم و نرم بوسیدم و تنها نگاهش کردم که لبخندی با ناز زد و موهاش رو پشت گوشش گذاشت و زیباییش رو بیشتر به رخ کشید.
آندراس با پوزخندی توی سالن قدم زد و لب زد:
لوسیفر...فکر نکن اینجام که ازت بخاطر این مجلس تشکر کنم و یا قدردان این همه احترامت به ما باشم...لبخند کجی روی لبام با عصبانیت نقش بست و اون با نگاهی به هانیلی که مضطرب بود لب زد:
اگه مادرم برای این قصر اضافی هست و نمیتونی ازش مراقبت کنی میتونم از اینجا ببرمش...من نمیتونم هر روز شاهد دیدن زجر کشیدنش باشم و شما پدر و پسر بخوایین هر بلایی سرش بیارین...هانیل عصبی لب زد:
آندراس!نگاهش رو بهش داد و گفت:
آندراس و چی مادر؟!من نمیخوام این هیولاهای بی رحم بلایی سرت بیارن سر هیچ و پوچ!لاویس اخمو به آندراس نزدیک شد و گفت:
کاری که پدرم کرد فقط پیروی از قانون بوده و اونی که سرپیچی کرده باید مجازات بشه...آندراس لبخندی شرورانه زد و گفت:
فکر نمیکنم به هوش شما نیازی باشه شیطان کوچولو...به سمتش گام برداشت و گفت:
تنهایی فکر کردی که اون حرف گناه محسوب میشه و مجازات داره؟!لاویس که ضایع شد عصبی به عقب هولش داد و رو بهم گفت:
پدر همین حالا باید بخاطر اینکه بی اجازه به پرنس این قصر نزدیک میشه و بهش بی احترامی میکنه مجازاتش کنی!🖤آندراس🖤
پوست: برنز
چشم: چند رنگ
مو: مشکی
سن: ۲۵ سال
حرفه و شخصیت:
پسر آگارس و هانیل!
یکی از جانشینان تخت شاهی لوسیفر!
جاه طلب و مغرور و قوی!🤍لاویس🤍
پوست: سفید
چشم: چند رنگ
مو: طلایی
سن: ۲۴ سال
حرفه و شخصیت:
پسر لوسیفر و رازیل!
یکی از جانشینان تخت شاهی لوسیفر!
جاه طلب و مغرور و زیبا!