#PART_140

19 5 1
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

سکسی خندید : پیپ رو میزمِ یکم بکش دردت‌و کم می کنه

_ اومدی بمب انداختی تو شلوار رویس رفتی

کم گیر می داد بهم بدترش کردی

: دیگه اذیتت نمی کنه

ولی باید با سخت گیری هاش کنار بیای
واست لازمه

ازش خوشم نمیاد ولی مربی خوبیه

_ آره خیلی خوبه
بدن خوبی ام داره

هارولد دوش رو بست

: کیدو شب قراره بیام خونه یادت نره

_ یادم نمیره ولی وقتی بیای من نیستم

: تو که نمی خوای تو خوابگاه جلوی هم اتاقیت بریم رو‌کار

فکر نکنم بقیه بدونن جات تو تخت منِ

دایان عصبی خندید

_ امیدوارم بمیری

من‌و باش نگران توی عوضی شدم

مثل آدم نمی تونی حرف بزنی

فقط بلدی منو دیوونه کنی مرتیکه روانی

هارولد لباس پوشید : پس نگرانم شدی

_ اره شده بودم

ولی الان امیدوارم یکی از اون هیولاهای ترسناک بخورنت

: نگران نباش
یکی دوتا کله واست کادو میارم

معده اش پیچ خورد

_ خیلی خوب غذا می خورم این چیزارم نشونم بده

هارولد اسلحه هاش‌و برداشت

جدی و محکم لب زد

: غذا تو یخچال هست
قرص هم تو کابین کنار یخچاله

بخور‌و بخواب
اگه گشنگی بکشی‌و ضعیف بشی نمی تونی بجنگی کیدو

🚬🍷

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: a day ago ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

MY_DARK_HUNTER🥃❌Donde viven las historias. Descúbrelo ahora