بالش رو روسرم فشار دادم که صدا ها رو نشنوم ولی مگه میشد.ای خدا یه روز ما تعطیل بودیم ومیخواستیم بخوابیم اگه گذاشتن.
فریاد زدم:ای بابا اینجا خونه است یا میدون جنگ؟سرم ترکید ناسلامی من خوابمااا
صدای مامان از طبقه پایین اومد که شاکی گفت:چقدر تو میخوابی؟پاشو دیگه.همه کار وزندگی رو بذاریم کنار که چی؟خانوم خوابه؟پاشو بهار..پاشو خودتو لوس نکن.
ای بابا یی زیر لب گفتم وبا ناراحتی پاشدم.
رفتم تو روشویی وابی به صورتم زدم.
به صورت خودم تو اینه نگاه کردم.
یه دختر باچهره معمولی ای رو به بالا.موهای قهوه ای صاف.
این من بودم بهار رادمهر. پرستار بهش مغز واعصاب یه بیمارستان معمولی تو امریکا..البته هنوز کامل مدرک پرستاریم رو نگرفته بودم ودوران اموزشیم رو میگذروندم.
باخانواده ام حدود3سال پیش اومدیم امریکا وزندگی4نفره جدیدمون رو شروع کردیم.
من ومامان وبابام و ارمان برادرم.
صورتم رو خشک کردم ورفتم پایین.
مامان طبق معمول روزهای تعطیل به تمیز کاری خونه پرداخته بود وبابا وارمان هم با صدای بلند تلویزیون نگاه میکردن که صدای کارای مامان مزاحمشون نشه.
رفتم بالا سر ارمان وگفتم:میمیری یه خرده صدای اون رو کم کنی؟
ارمان-اخی ببخشید مزاحم خواب خانوم شدیم؟برو بابا ساعت12ظهر وقت خوابه مگه؟
-بچه پرو بی ادب.
ارمان-عمته
-شوهر عمته.
بابا-بازصبح شد اینا شروع کردن..بهار جان علیک سلام
-اخ ببخشید بابایی...سلام
صدای زنگ گوشیم باعث شد سریع برم بالا تو اتاقم.
به صفحه گوشی نگاه کردم.
لبخندی رو لبم اومد.اسم"سفیده"رو صفحه گوشی خودنمایی میکرد.
جواب دادم.
-به به..ببین کی زنگ زد.سلام سفیده خانوم.
سپیده-علیک سلام پاییز خانوم...سفیده هم عمته..
-پاییزم شوهر عمته...دختر عمه ته..کل خاندان عمته.
سپیده-بچه پرو..اه اه حالم رو بهم زدی با یاد اوردنشون...رفتی؟
-کجا؟به خودا من جایی نرفتم.
سپیده-واه بهار..یادت رفت؟
-چی رو؟
سپیده-مگه قرار نبود بری کلاسی که عاشقشی رو ثبت نام کنی پاییز حواس پرت.
یه دفعه ای دوهزاریم افتاد لبخندی اومد رو لبم وگفتم:اوا اره..اوااا...اره..عشقم...ویالون.
سپیده-ایششش یه جور عشقم عشقم میکنی هر کی ندونه فکر میکنه چه خبره..
-به عشق من توهین نکناااا
خندید وگفت:چشم..من چاکر شما هم هستم.پس نرفتی.اماده شو بیام دنبالت باهم بریم.
-اخ جون یه دونه ای گل گلی..باشه تا یه ساعت دیگه خوبه؟سرکوچه مون؟
سپیده-اکی خوبه..فعلا.
-فعلا.
رفتم سر کمد لباسم ودرحالیکه لباس انتخاب میکردم رفتم تو فکر.
سپیده بهترین دوستم بود کسی که یه دوست واقعی بود برام ومن بی نهایت عاشقش بودم دیونش بودم وحاضر بودم جونم رو براش بدم اونم تقریبا همزمان با مابا خانواده اش اومدن اینجا.دانشجوی رشته حقوق بود.همیشه عاشق این بود که وکیل بشه وخیلی نمونده بود که به ارزوش برسه.
یاد اوری اینکه دارم میرم کلاس ویالون ثبت نام کنم لبخندی رو لبم اورد.
همیشه عاشق ویالون بودم.
لباسام رو پوشیدم وبدو رفتم پایین.
-بابا...بابا..بابا..
بابا-بله..بله..بله..چته دختر؟
-بابا پول بده برم کلاس ویالون ثبت نام کنم.
بابا-حرف حرف خودته دیگه؟
اروم باپام ضربه ای به زمین زدم ولب ولوچه مو جمع کردم وگفتم:خوب بابابذار برم دیگه دوست دارم..مامان اجازه داده.
مامان اومد جلوی اپن وگفت:خوب محمود دوست داره بذار بره.
بابا-خیله خوب..برو تو جیبم کارتم رو بردار رمزشم که میدونی.
خوشحال پریدم بالا وگفتم:عاشقتم بابایی..یه دونه ای..متشکرم.
بدو رفتم تو جیبش کارت رو برداشتم وبی توجه به توصیه های همیشگی مامان مثل:اول بیا یه چیز بخور بعد برو،مواظب باش و.. زدم بیردن وخداحافظ بلندی گفتم.
تو کوچه با لبخند قدم میزدم که ماشین مدل بالایی که اسمش رو نمیدونم کنارم ایستاد وشیشه شو داد پایین اول گمان کردم مزاحمه ولی بعد دیدم با چهره فوق العاده جدی واخمای تو هم گفت:ببخشید خانوم انتهای این کوچه به کوچه بغلی راه داره یا بن بسته؟
بهش نگاه کردم.لامصب خیلی خوشتیم وخوشگل بود.همه اجزای صورتش متناسب وجذاب بود.
خیلی جذاب وخوشگل بود..خیلی واخمش به جذبه اش افزوده بود.بور بود وچشم رنگی.
نگاه کردن بیشتر رو جایز ندونستم.دیدم اخماش رو بیشتر کشید توهم.مثل اینکه از مکثم عصبانی شده بود منم هول کردم وگفتم:بله راه داره.
سرشو تکونی داد وگازش رو گرفت ورفت.
اخ کوبیدم تو پیشونی خودم.اخه خره واسه چی هول کردی،چرا چرت گفتی؟کوچه بن بسته..وااای خاک دوعالم برسرت بهار.
کمی فکر کردم وگفتم:بهتر..پسره بی تربیت..یه تشکرم نکرد تازه اخمم میکنه برام..برو تا ته کوچه وبرگرد که اولا یاد بگیری تشکر کنی وبا ادب باشی. دوما تابلوی کوچه رو نگاه کنی.
راهم رو گرفتم ورفتم سرکوچه.اه سپیده نیومده بود.
اومدم از این سر کوچه به اون سرکوچه برم که متوجه ماشینی که باسرعت از داخل کوچه میومد نشدم.خیلی نزدیک بود بهم بزنه ولی تو دومیلی متری من با صدای شدید ترمز ایستاد.
سریع چشمام رو که بسته بودم باز کردم وزیر چشمی نگاه کردم که ببینم زنده ام یانه..اووف مثل اینکه زنده ام.
با خشم به ماشین نگاه کردم وداد زدم:نمیبینی؟؟ نزدیک بود بزنی بهم.
طرف از ماشین پیاده شد.
اوپس.این که همون پسره است که اسکولش کردم ورفت تا ته کوچه...کوچه ما هم ماشالله خیلی طویل وطولانی بود.
اوه اوه چه بدن شیش تیکه واندام هیکلی داشت.گنده نبود ولی معلوم بود ورزشکاره.
بااخم وجدیت عینک افتابیش رو از چشماش برداشت وگفت:من کورم یاتو؟کوچه راه داره اره؟
-شما کوری که اول تابلو سر کوچه رو ندیدی دوم من رو به این گندگی..نزدیک بود بزنی بهم.
نفسشو باخشم داد بیرون وگفت:چقدر پرویی..حالا که نزدم به سلامت..
زیر لب وبه فارسی گفتم:نه ترو خدا بیابزن..پرو هم عمته.مردک کور
گمانم شنید چون یه جوری نگاه کرد.بشنوه فارسی که نمیفهمه.
اومدم کنار تا گورش رو گم کنه.
سوار ماشین شد وشیشه شو داد پایین وبا کمال تعجب به فارسی گفت:اولا کور خودتی دوما بهتره اول بفهمی طرفت ایرانیه یا نه اونوقت به فارسی بهش فوش بدی خانوم محترم..اگه دست من میوفتادی چنان تربیتت میکردم که مردم ازاری نکنی.
گازش رو گرفت ورفت.
پامو کوبیدم زمین .
در همین لحظه ماشین قراضه سپیده رو دیدم که کمی اونور تر ایستاد.خیلی قراضه نبود ولی بنزم نبود.
عصبی رفتم سوار شدم.
حرکت کرد.
-معلوم هست کجایی یه ساعته منو اینجا کاشتی؟انتظار داشتی سبز بشم؟یا گل بدم؟
خندید وگفت:منتظر بودم گل همیشه بهار بدی بهار خانوم..خوب حالا چی شده مگه دودقیقه دیر کردماا
-دودقیقه؟پرووو..اگه همین دودقیقه رو زودتر میومدی اون موش کور سر نمیرسید تا اونجوری بگه.
سپیده-موش کور؟موش کور کیه؟چی گفت مگه؟
داستان رو براش گفتم.
خندید ونگام کرد وگفت:مریضی عزیزم..خوب بدبخت حق داشت.
-تو شریک دزدی یا رفیق قافله..مردک شیش تیکه خوشتیپ خوشکل کور هرچی از دهنش در اومد بارم کرد.
سپیده چشماشو گرد کرد وزل زد بهم وگفت:بللللللله؟؟؟
لبخندی زیر زیر کی زدم وگفتم:بله..جلوتو نگاه کن نریم تو دیوار.
سری تکون داد وخندید وگفت:داری هیز میشیاا بهار خانوم
-نمک نریز..ادم این همه جذابیت داشته باشه ولی تابلو سرکوچه ومن رو به این گندگی نبینه تازشم با سرعت300تا تو کوچه برونه چه فایده داره؟
دوتایی زدیم زیر خنده وگفت:از دست تو.
![](https://img.wattpad.com/cover/60182068-288-k398172.jpg)
YOU ARE READING
*بهار*
Romance"بهار"اسم رمان واسم دختریست که اینار من راوی اون وزندگیش هستم.دخترسنگین وسرسخت وجدی والبته دست وپا چلفتی وزبون دراز وکمی شیطون وصدالبته پرو. امیدوارم خوشتون بیاد. امیدوارم باز هم مثل "رهای من"همراهیم کنین. "بهار"دومین اثر منه بعد از"رهای من"که بسیار...