#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
خودم نمی تونم کاری کنم پدر همه دسترسی هامو بسته
راضیش کن پیشش بمونی
_ ول...
صدای سوت بلندی تو گوشی پیچید و تماس قطع شدبا درد گوشیو از گوشش دور کرد
_ فاک این دیگه چه کوفتی بود
گوشیو کوبید سر جاش کم مونده بود کر شه
حرف مارکوس شوکه اش کرد
باورش نمی شد واقعا همچین حرفی زده باش
انگار خوب می دونست اینجا چه جهنمیِ
بدون اینکه غذا بخوره خودشو روی تخت انداخت
بدنش از درد ناله کرد
کمرش داشت خرد می شد
رویس چند برابر بقیه بهش سخت گرفته بود
کمکهای هارولد مثل زهر شیرین بودن
در هر صورت یک بلایی سرت میاورد
پتورو کشید روش و چشماشو بست
تخت غرق بوی هارولد شده بود
نفس عمیقی کشید
خسته تر از اونی بود که بخواد فکر کنه
پلکاش روی هم افتادن و بیهوش شد
_ اهههه هوممم اوممممم
شوکه از شنیدن صدای ناله خودش بیدار شد
زبون داغ و خیسی روی نیپلش چرخ می خورد
چند ثانیه طول کشید به خودش بیاد
گیجو منگ به هارولد خیره شد
وحشی و گرسنه به جون نیپلهای دایان افتاده بود
محکم موهاشو چنگ زد
با زور سرشو دور کرد : چیکار می کنی ترسوندیم
جفت شون تقریبا لخت بودن
بدن هارولد پر از کبودی های ریزو درشت بود
_ فاک داغون شدی
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
DU LIEST GERADE
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romantikاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...