-قرار دیشبتون چطور بود جناب بیون؟ مارک جدید نمیبینم پس یعنی زیاد خوش نگذشته نه؟
با این سوال یهویی، سر بکهیون و البته جونگ کوکی که داشت معصومانه غذاش رو میخورد همزمان بالا اومد. بکهیون نگاهی به صورت معذب جونگ کوک کرد و بعد خندید.
-حداقل جلوی این بچه مراعات کن. نمیبینی چقدر خجالتیه؟
آروم گفت و جونگ کوک که به خاطر مدلی که بکهیون بچه خطابش کرده بود بیشتر رنگ به رنگ شده بود، یه لبخند ضعیف زد.
-راحت باشید.
-راحتیم.
سوهو با نیش باز گفت و نگاهش رو به صورت بکهیون داد.
-خب بگو. مهمونی خوش گذشت؟
بکهیون بیمیل به عقب تکیه داد و چنگالش رو تو ظرف پاستاش رها کرد. در واقع اگه دست خودش بود دیشب رو بهطور کامل از سرش پاک میکرد.
-نه. و نمیخوام بهش فکر کنم. بیا فراموشش کنیم.
زیر لب گفت و سوهو که حالا کنجکاوتر هم شده بود با ابروهای بالا رفته به سمت دوستش خم شد.
-یعنی چی؟ چی شد مگه؟
جونگ کوک کنارشون رسما پشت گوشیش قایم شده بود و داشت تظاهر میکرد وجود نداره تا اونها راحت باشن. بکهیون دوباره نیم نگاهی به پسر کمسنتر انداخت؛ دستی پشت گردنش کشید و نگاهش رو به سمت دیگه داد.
-هوم...دعوامون شد. خیلی بد. کلی گند کشیدم به شخصیتش. اونم عین یه گربه لگدخورده انقدر مظلوم شد که حالم از خودم بخاطر وحشیبازیهام بهم خورد. ولی خب حالم اصلا خوب نبود و اونم درک کرد. بعدشم رفتیم خونه و خوابیدیم.
با حذف کردن یه حد زیادی از جزییات توضیح داد و سوهو یه "اوه" ضعیف گفت و دوباره به عقب تکیه داد.
-چی گفت که دعواتون شد مگه؟
بکهیون یه تکخند عصبی زد.
-هیچی! فقط داشت واقعیت رو میگفت. داشت سعی میکرد بهم بگه به خودم با گفتن یه سری اراجیف توهین نکنم. ولی من یه کم حسای بد داشتم و یهو انگار جن رفته باشه تو بدنم، طوری منفجر شدم که افسانهای بود.
بیحس تعریف کرد و چنگالش رو دوباره برداشت و توی ظرف پاستاش فرو برد.
-بیا درباره من حرف نزنیم. لطفا.
زیر لب گفت و نگاهش رو به جونگ کوک داد.
-تهیونگ چطوره؟
با لبخند پرسید و جونگ کوک سریع گوشیش رو روی میز گذاشت.
-خوبه. دلش براتون تنگ شده.
با لبخند گفت و بکهیون تکخند زد.
-همیشه اینو میگه. حتی نشده باشه هم میگه. انگار موظف باشه.
گفت و چنگالش رو برد سمت دهنش. جونگ کوک یه اخم ظریف کرده بود.
YOU ARE READING
💎••SpotLight••💎
Fanfictionبکهیون وارث بیچونوچرای شرکت پارکه. اون همه زندگیش رو صرف رسیدن به این نقطه کرده و برای نگه داشتنش از هیچی دریغ نکرده. ولی چی میشه اگه یه روز رقیبی که همیشه ازش میترسید پیداش بشه و موقعیت بکهیون رو به خطر بندازه؟ یعنی بکهیون باز هم میتونه تو صدر بمون...