💎قسمت چهارده💎

6K 1.8K 1.2K
                                    

-خسته‌تر از اینم که بخوام به اراجیفت گوش بدم. پس خودت لطفا ساکت شو!

سوهو با لحن بی‌حوصله‌ای همینطور که گیلاس تو دستش رو میچرخوند زمزمه کرد و بعد نگاهش رو دوباره به صورت بکهیون که حالا یه کم حرصی شده بود داد.

-واقعا فکر میکنی دارم چرت میگم؟

بکهیون عصبی پرسید و مرد کنارش شونه‌ای بالا انداخت.

-راستش اونقدرها که فکر میکنی اهمیت نمیدم ولی باورم هم نمیشه اون پارک چانیول خنثی واقعا جلوت خودش رو اینجوری لو داده باشه!

بکهیون کلافه روی صندلیش وول زد و بعد خم شد سمتش.

-حالا که داده!!! چرا باورش سخته؟ اولین باره میبینی یکی جلوی من کم میاره؟

سوهو تکخندی زد و سری تکون داد.

-نه... ولی اولین باره میبینم برای کم آوردن یکی انقدر هیجان‌زده‌ای. این برام جالب‌تره!

چشم‌های بکهیون برای چند لحظه گیج روی صورت دوست و همکارش چرخیدن و بعد دوباره حالت تهاجمی گرفتن.

-چون اینبار طعمه‌ام گنده‌تره! چون این یه شکار واقعیه. بهت گفته بودم حوصله‌ام سر رفته! به لطف اون دامپزشک احمق دیگه همچین حسی ندارم.

بکهیون اونقدر تند تند توضیح داد که تقریبا آخرش مجبور شد یه نفس عمیق بکشه ولی حالت پر تمسخر روی صورت مرد کنارش پاک نشد.

-باورت نمیشه؟

بی‌توجه به محیط اطرافشون تقریبا داد زد و سوهو دوباره تکخند زد.

-بک... من برای اینکه دورم بزنی خیلی وقته میشناسمت. میتونی اینجا بشینی و ساعت‌ها برام اراجیف سر هم کنی. ولی من باورم نمیشه.

لبهای بکهیون برای چند لحظه خط شدن.

-چه کوفتی رو باورت نمیشه؟

-اینکه فقط داری بازی میکنی و اون آدم برات جالب نشده. واقعیت اینه حتی برای منم چانیول آدم جالبیه. منی که خیلی هم باهاش وقت نگذروندم. تو که جای خود داری!

چشم‌های بکهیون درشت شدن.

-چرا باید برام جالب بشه؟

سوهو شونه‌ای بالا انداخت و روی صندلی باری که توش بودن یه کم به عضلات گرفته‌اش کش و قوس داد.

-هوم... شاید چون کلا آدم جالبیه؟ راستش یکی از علتای جالب بودنش آرامششه. جوری که انگار موقعیت رو کامل سنجیده و برای هر کوفتی آماده‌اس درحالی که پنج دقیقه‌اس توش قرار گرفته.

سوهو همینطور که گیلاسش رو میچرخوند با لحنی که به خاطر شراب یه کم شل شده بود گفت و بکهیون اخم کرد.

-چی میگی واسه خودت. مستی؟ اصلا نفهمیدم منظورت چیه.

سوهو تکخند زد.

💎••SpotLight••💎Where stories live. Discover now