-یری شی میشه قرار ساعت پنج رو زنگ بزنی منتقل کنی شیش؟ باید این حسابرسیها رو امضا کنم و تا دقیق چک نشن نمیتونم.
-بله قربان.
-و میدونم وظیفه تو نیست ولی میشه یه قهوه قوی هم برام سفارش بدی؟ دیشب خوب نخوابیدم و دارم گیج...
-من میارم.
با صدای جونگکوک جفتشون چرخیدن و قبل از اینکه سوهو بتونه چیزی بگه پسر مومشکی از سالن دویده بود بیرون. معذب لبخند زد و نگاهش رو به یری داد.
-ممنونم. بگو بیارتش داخل.
زیر لب دوباره تشکر کرد و همینطور که دوباره با خستگی ورقههای تو دستش رو چک میکرد راه افتاد سمت دفتر کار مشترک بکهیون و خودش و فقط در رو هول داد و واردش شد.
-سورپرایز!!!
با شنیدن این صدا چشمهاش شوکه بالا اومدن روی دوست مونقرهایش نشستن. چند لحظه مات پلک زد و بعد حس کرد بار سنگین روی دوشش یهو سبک شد. بکهیون با نیش باز اومد سمتش و محکم بغلش کرد و باعث شد برگههای حسابرسی بین بدنهاشون مچاله بشن ولی وکیل جوون واقعا به این مسئله اهمیتی نمیداد و فقط دوستش رو بغل کرد. بکهیون زیاد اهل بغلکردنهای این مدلی نبود و وقتی این حرکت رو میزد احمق بودی که ردش کنی.
-اوه بیبی خوشگلم خیلی خسته شده؟ پای چشمهاش هم که گود افتاده! ولی نگران نباش. دیگه رئیس برگشت و میتونی استراحت کنی.
بکهیون با شوخی گفت و حتی موهاش رو به هم ریخت و بعد راه افتاد سمت میز کارش و فقط همین چند دقیقه رفتار زیادی شوخ و شنگ برای سوهو لازم بود که بفهمه دوستش انگار حس و حال خوبی نداره. ولی واکنشی نداد و با خستگی خودش رو روی مبل انداخت.
-چرا بیخبر برگشتی؟
همینطور که جای فرورفتگی عینک روی بینیش رو ماساژ میداد پرسید و بکهیون از پشت میزش نگاهش کرد.
-اگه خبر میدادم که دیگه سورپرایز نبود.
مرد مونقرهای با لبخند گفت و بعد خم شد و از زیر میز یه پاکت بزرگ رو برداشت و اومد سمتش.
-برای توئه.
سوهو با تعجب دوستش رو نگاه کرد و بعد پاکت رو جلو کشید و با دیدن یه بطری شراب قرمز واقعا گرون ابروهاش بالا رفتن.
-برای چی؟
-چون خیلی دوستت دارم و این مدت جای منم کار کردی.
سوهو تکخندی زد و دوباره به عقب تکیه داد.
-نیازی به تشکر نیست. خودت هم میدونی. با علاقه انجامش دادم.
-آره. ولی منم با علاقه این رو برات خریدم.
بکهیون با چربزبونی همیشگی خودش جواب داد و باعث شد لبخند روی لبهای سوهو پررنگتر بشه.
YOU ARE READING
💎••SpotLight••💎
Fanfictionبکهیون وارث بیچونوچرای شرکت پارکه. اون همه زندگیش رو صرف رسیدن به این نقطه کرده و برای نگه داشتنش از هیچی دریغ نکرده. ولی چی میشه اگه یه روز رقیبی که همیشه ازش میترسید پیداش بشه و موقعیت بکهیون رو به خطر بندازه؟ یعنی بکهیون باز هم میتونه تو صدر بمون...