بکهیون وقتی به دامپزشک همراهش گفته بود از اون مهمونی خستهکننده بیرون بزنن واقعا به اینکه بعدش قراره چیکار کنن فکر نکرده بود ولی بهرحال از انتخابش راضی بود.
-راستش من میخواستم فقط به مجموعه شما کمک کنم. نمیدونم چطوری گولم زدی انقدر وسیع دست و دلبازی کنم.
وقتی از سالن اصلی خارج شدن چرخید سمت چانیول و گفت و دامپزشک جوون تکخندی زد.
-من گولت نزدم. تو خودت میخواستی بهم نشون بدی چقدر دست خیر داری و این حرفها.
ابروهای بکهیون بالا پریدن.
-من؟
-آره تو.
چانیول با نیشخند گفت و با قدمهای آروم جلوتر ازش راه افتاد و بکهیون که یه کم از حدس دقیق اون لعنتی حرصش گرفته بود با قدمهای بلند دنبالش کرد.
-اگه انقدر بچه مثبت نبودی منم سعی نمیکردم بچه خوبی به نظر برسم کنارت.
جلوی ماشین بودن که بالاخره یه کم حرصی گفت و چانیول با چشمهای باریکشده چرخید سمتش.
-اوه. یعنی انقدر به رابطهامون اهمیت میدی که میخوای مناسب هم به نظر برسیم یا چیزی؟
چشمهای بکهیون گشاد شدن.
-چرت نگو!
خشک گفت و در ماشین رو باز کرد و سوار شد و توجهی به صدای خنده دامپزشک مومشکی نکرد. چانیول چند لحظه بعد پشت فرمون بود و داشت با دقت ماشین رو از پارکینگ خارج میکرد.
-قبل از خونه بریم یه چیزی بخوریم؟ دوتا گیلاس مشروب خوردی معدهات خالیه.
با حرف مرد پشت فرمون چرخید سمتش.
-خدای من...گاهی حس میکنم یکی رو کاشتی جلوی ورودی معده من که کارت ورود خروج بزنه از هرچیزی میاد توش و آمار دقیق بگیری.
با حرفش چانیول باز هم با صدا خندید.
-اگه تو هم سعی کنی پسر خوبی باشی و خوب غذا بخوری من مجبور نیستم از این کارها کنم عزیزم.
لبهای بکهیون خط شدن.
-این عادت عزیزم گفتن رو لطفا از سرت بنداز. هربار میگی مورمورم میشه.
چانیول چرخید چند لحظه سمتش.
-انقدر خوشت میاد ازش؟
-نه حالم بد میشه.
بکهیون خونسرد جواب داد و با اینکه میدونست قرار نیست جدی گرفته بشه با اخم نگاهش رو داد بیرون. چانیول باز هم داشت ضعیف میخندید اما چیزی نگفت و بینشون رو بعد از چند لحظه، سکوت پر کرد و این نگرانی خیلی بیاراده به سر بکهیون هجوم آورد که نکنه بازهم مرد کنارش رو ناراحت کرده باشه. تقریبا یه قدم با گفتن عبارت " منظوری نداشتم." فاصله داشت که چانیول خودش به حرف اومد.
VOUS LISEZ
💎••SpotLight••💎
Fanfictionبکهیون وارث بیچونوچرای شرکت پارکه. اون همه زندگیش رو صرف رسیدن به این نقطه کرده و برای نگه داشتنش از هیچی دریغ نکرده. ولی چی میشه اگه یه روز رقیبی که همیشه ازش میترسید پیداش بشه و موقعیت بکهیون رو به خطر بندازه؟ یعنی بکهیون باز هم میتونه تو صدر بمون...