💎قسمت نود و نه 💎

3.6K 1.6K 438
                                    

-مامانم همیشه می‌گفت... با یه شکم پر تصمیم‌های بهتری برای زندگیت می‌گیری.

وکیل مومشکی با نیش باز گفت و قابلمه بزرگ رو که داشت بخار از روش بلند می‌شد وسط خودشون روی میز چوبی گذاشت.

-خدای من... دوباره نودل... نه...

کریس با درموندگی ناله کرد و تقریبا سرش رو روی همون میز کوبید ولی تنها واکنشی که از دوست‌پسرش گرفت خندیدن بود. و ظاهرا همین برای بازکردن اشتهاش کافی بود.

-چون دوستت دارم بازم می‌خورم.

سوهو با پوزخند نگاهش کرد و مشغول انتقال یه حجم زیادی از رشته به کاسه مرد جلوش شد.

-اصلا هم به‌خاطر این نیست که یواشکی دوست داری و حاضر نیستی اعتراف کنی.

کریس یه اخم کمرنگ کرد و چاپستیک‌هاش رو برداشت.

-من از این غذاهای بی‌کلاس خوشم نمیاد. غذای موردعلاقه‌ام خرچنگ با سس قارچه.

سوهو دوباره با صدا زیر خنده زد و بعد یه ضربه آروم به پیشونی مرد جلوش زد.

-حاضرم قسم بخورم تا حالا یه بارم نخوردیش!

کریس که سعی داشت به خنده نیفته بازم اخم کرد.

-هر هفته می‌خورم.

-کدوم هفته که من نمی‌بینم؟

-مگه تو همیشه پیش منی؟

مرد قدبلند با چشم‌هایی که درشت کرده بود پرسید و سوهو یه‌کم از رشته‌هاش رو هورت کشید و حین جویدنشون نگاهش رو به کریس داد.

-نه. ولی نصف بیشتر وعده‌های غذاییمون رو با هم می‌خوریم.

کریس شونه‌هاش رو بالا انداخت.

-اون دفعاتی که تنهام رو می‌رم خرچنگ می‌خورم.

-باشه.

وکیل جوون با خونسردی گفت و یه مقدار رشته دیگه هورت کشید. کریس با یه لبخند ابلهانه زل زده بود بهش و سوهو مطمئن بود دوست‌پسرش قراره چند ثانیه دیگه یه جمله رمانتیک اغراق‌شده دیگه تحویلش بده. و همین هم شد.

-چطوری یکی می‌تونه حین رشته‌خوردن انقدر خوشگل بشه؟

سوهو محتویات دهنش رو قورت داد و فقط چشم‌هاش رو چرخوند.

-گفتی یه کار فوری داری و نذاشتی بخوابم. کار فوریت چی بود؟

بی‌توجه به اظهار عشق مرد جلوش سوال کرد و دوباره یه مقدار رشته برای خودش کشید.

-دلم برات تنگ شده بود. این روزها کمتر میای خونه‌مون.

کریس با صداقت گفت و مرد کوتاه‌تر که هربار با شنیدن عبارت "خونه‌مون" حس حرارت می‌کرد یه لبخند ضعیف زد.

💎••SpotLight••💎Donde viven las historias. Descúbrelo ahora