#S2_28
شان:آممم باشه..اگه اینجوری راحت تری،فقط اینکه من شام گرفتم برات میخواستم بریم بیرون بخوریم پس بیا بخور الان بعد حرف میزنیم
نمیخوام دلشو بشکنم ولی واقعا حال ندارم..اون این چند ماه خیلی هوامو داشته
من:واقعا...
شان:عه هیچی نگو..اول غذا بخور بعد هرچی بگی تا صبح گوش میدم..
سرمو تکون دادم و باهم رفتیم بیرون از اتاق و غذا خوردیم..با اینکه میل نداشتم انقدر مسخره بازی دراورد که بخندم تا تونستم یکم بخورم
شان:نایل،میدونم خیلی حالت اوکی نیست..منم واقعا ناراحتم..ولی ی حسی دارم..که ی جوریه
من:چه حسی؟
شان:شاید واقعا منطقی نباشه ولی من حسش میکنم
من:بگو دیگه پسر
شان:من فکر میکنم حال زین خوب میشه..این آخرین باریه ک حالش برا مریضیش بد میشه
من:چجوری اینو میگی شان؟اون واقعا نابود شد با شیمی درمانی،مگه ندیدیش این چند وقت؟
شان:تو به حسای من ایمان نیاوردی هنوز
نایل:با تمام وجودم دوست دارم ایمان بیارم ولی تهه دلم خالیه..حس بدی دارم که زین و لیام انقدر اذیت دارن میشن
شان:میفهمم..ولی با ناراحتیه ما حال زین بهتر نمیشه..فقط باید بهشون روحیه بدیم..خودمون انقدر انرژی منفی شدیم میخوایم چجوری هواشونو داشته باشیم هوم؟
نایل:درسته
سرمو انداخته بودم پایین..سردرد داشتم،با دستم سرمو گرفته بودم و چشامو بستم
تو حال خودم بودم که شان بغلم کرد
ناخودآگاه گریم شروع شدشان:هرچقدر میخوای گریه کن تا سبک شی عزیزم..من اینجام
از این مدل حرف زدناش تعجب کرده بودم..شاید تاحالا من اینطوری نبودم جلوش..اون معمولا خیلی شوخ طبعه و اینکارا رو ازش ندیدم تاحالا
ولی باعث دلگرمیم میشدتو بغلش گریه کردم ولی نه به اندازه ای که تصور میکردم..خیلی زودتر آروم شدم
چند لحظه تو بغلش بودم و نفس میکشیدم
حس میکردم تنها نیستم..بعد مدت ها
ی نفر حسمو درک کرده
این چند وقت خیلی باهم وقت گذروندیم ولی هیچ وقت مثل الان نبوده
از بغلش اومدم بیرون و سرمو انداختم پایین
زیر چشمی بهش نگاه کردم لبشو گاز میگرفت که یهو به خودش اومد و دستپاچه شد
از روی میز دستمال کاغذی برداشتم و صورتمو پاک کردمشان:آمم..میرم برات آب بیارم
سریع از اونجا دور شد.. خندم گرفته بود از کارش
با ی لیوان آب اومد سمتم و دادش دستم..ازش خوردم..
چند دقیقه تو سکوت گذشتمن:ممنونم شان

VOCÊ ESTÁ LENDO
Depend On Him
Fanfic{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry