#111

188 31 3
                                    

#S2_11

شان:خب،ببینید،شما مدرکی دارید بگید نایل استعدادی داره که میتونه به درد پلیس بخوره؟

من:مدرک..مدرک..بزار فکر کنم

مشتمو چند بار برای تمرکز کردن کف دستم کوبیدم
جُرج فنجون قهوه و کیک رو جلوی منو شان گذاشت و رفت

من:چرا این کارو میکنم وقتی خودم ی پلیسم؟من میتونم کاری کنم که بشه ازش تست گرفت و تو اداره برامون کار کنه

شان:این عالیه،ولی احتمالا ی شرایط سختی رو براش درنظر میگیرن ولی حداقلش اینه که دیگه زندان نیست

من:هرچی باشه،خودم ساپورتش میکنم،فقط اون تو نباشه،زندان جای اون سه نفر نیست

شان:کاملا درسته،اما،برای لویی چیکار میکنید؟

من:اونم برای همین کار ازش استفاده میکنیم،پیش ما تو اداره کار میکنن تا آزمایش شن،لویی قدرت خوبی تو مدیریت عملیات ها داره،مامور خوبی میشه باید دوره ببینه

شان:اینا دلایل خوب و محکمیه،فقط اگه از زبون شما به دادگاه گفته بشه و اگر اثبات نشه حرفاتون پای شما و حرفتون وسطه،ی جورایی میشید ضامن

من:من بهشون مطمئنم،مندز چند درصد امکان داره تو این یک ماه بتونیم بیاریمشون بیرون؟

شان:راستش،اصلا مشخص نیست،ولی برای زین اگه طبق حرفایی که زدیم بتونیم به قاضی ثابت کنیم توی همین هفته میاد بیرون

من:نگران نباشم؟

شان:برای بیرون اومد زین نگران نباشید،ولی فکر میکنم سلامتیش تو وضعیت نگران کننده ایه

من:هوفف،خدایا،اگه چیزیش بشه من میمیرم،میبرمش جایی که بشه درست درمانش کرد اون تازه باید زندگی کنه

با دستام موهامو کندم

شان:امیدوارم طاقت بیاره،شما هم آروم باشید،حالتون خوب نیست،اگه به چیزی نیاز دارید من در خدمتم آقای پین

من:من فقط به ی نفر نیاز دارم شان،زودتر بیارش بیرون،کاملا دارم حس میکنم حالش بده اونجا حالش خوب نیست

شان:فردا صبح اولین درخواست برای ماعه

من:من میخام امروز ببینمش

شان:متوجه رابطه ی شما و زین شدن؟

من:نه،نباید..فاک

دستمو کشیدم رو سرم

شان:ایرادی نداره،فردا میتونید برید بعنوان ملاقاتی ببینیدش

من:اگه بخوام الان ببینمش باید ی دلیل بیارم

شان:درسته،ولی فکر میکنم اگه فردا ببینیدش براتون بهتر باشه

من:حس خوبی ندارم امشب براش،میشه بهش زنگ زد من ی فکری دارم

Depend On HimDonde viven las historias. Descúbrelo ahora