#102

183 37 5
                                    

#S2_2
☆مهم☆
"توجه داشته باشید که این فقط ی داستانِ گایز..هیچی بر اساس قانون و مقررات نوشته نشده..پس سخت نگیرید"
•••••••••••••••••••
Niall pov

سرمو انداخته بودم پایین و با اخم به زمین نگاه میکردم،به ماشین تکیه داده بودم،بخاطر تکونی که بدنه ماشین خورد به زین نگاه کردم
زین بازوشو گرفته و چشماشو بسته،داشت از درد تو خودش میپیچید
سعی میکرد صداش درنیاد

من:زین،خوبی؟چی شد باز؟

دستمو گذاشتم رو شونش

زین:چیزی نیست،تازگیا استرس میگیرم اینجوری میشم

من:واسه چی خب؟به لیام گفتی ابنجوری میشی؟

زین:نه نه،به اندازه کافی ذهنش مشغوله

من:چرت نگو زین،شاید..هوف لنتی باید بهش بگی،باید بری پیش دکترت

زین:خوبم نایل،فقط بزار این دادگاه کوفتی تموم شه

من:بعد دادگاه میری پیش دکترت خب؟

زین:باشه ولی لطفا چیزی به لیام نگو،فعلا نگو

لیام:چیزی شده؟

لیام اومد سمتمون..زین سریع حالت عادی به خودش گرفت ولی دردی که پشت لبخندش به لیام بود اعصابمو نابود کرد..

زین:نه عزیزم،میتونیم بریم؟لویی و هری خودشون میان؟

لیام:آره،ما با خواهر و مامانت میریم،بشینید تو ماشین الان میارمشون

Louis pov

رسیدیم دادگاه،استرس تو چهره هممون موج میزنه،بجز ی نفر
آره،لیام،چون داشت سعی میکرد بهمون روحیه بده،با اینکه خودش از همه نگران تره

وقتی صدامون زدن یکی یکی سرجاهامون نشستیم
امیدوارم همه چی درست پیش بره
واقعا سرنوشتمون به این حکم گره خورده

Liam pov

قاضی بعد از کلی سوال و جواب از سایمون ی تایم تنفس داد
زین خیلی وقته تو فکره،اخماش از هم باز نمیشه

من:هی،بیب،نمیتونم اینجا بغلت کنم،خودت اخماتو باز کن یکم..نگران نباش

با صدای آروم بهش گفتم

زین:چرا نمیتونی؟

من:چون نباید بفهمن من باتو رابطه دارم،ممکنه قاضی نظرش برای اینکه منو بعنوان شاهد بپذیره عوض شه

زین:لیام،این خیلی..

من:آره میدونم،عب نداره،بجاش فک کنم قاضی داره یچیزایی میفهمه که به نفع ماست

زین:حتی با وجود وکیلش؟

من: اره عزیزم..حتی با وجود اون،ماهم وکیل خوبی داریم..فقط آروم باش بیب

Depend On HimWhere stories live. Discover now