#59_ Dangerously_Charlie Puth=)

256 45 41
                                    

#59

Liam pov

هیچی حالیم نیست..چرا نمیتونم گریه کنم؟اشکام خشک شده..شایدم گیر افتاده پشت پلکام..نه..بخاطر زینه..اون بهم گفت گریه نکنم..نمیدونه دارم داغون میشم..نمیفهمه هر لحظه که به از دست دادنش فکر میکنم میخوام دنیا رو آتیش بزنم..

نایل رفت بیرون..حتی متوجه نشدم چرا..
ی چیزی تو معده ام حس کردم..حالت تهوع گرفتم..باید برم دستشویی..
دستمو گذاشتم رو دهنمو و با عجله رفتم سمت سرویس بهداشتی..
در یکی از سرویسا رو باز کردم و رفتم توش و بلافاصله حالم بهم خورد..
عرق سرد رو پیشونیم نشسته..
بدنم داشت میلرزید..حداقلش اینه که سبک شدم..
سیفون رو کشیدم و رفتم دست و صورتمو شستم..سرمو اوردم بالا و تو آینه یکی رو دیدم که از پشت بهم خیره شده..
دستشو گذاشت رو شونه ام و هولم داد سمت دیوار..محکم کوبیدتم به دیوار..
وات د فاک؟
دستشو گذاشت رو گلوم و داشت فشار میداد..با زانوم زدم وسط پاش و دستاش شل شد.

من:عوضی..

هولش دادم عقب و با مشت زدم تو صورتش..
افتاد زمین..پامو گرفت و با زانو خوردم زمین..کم جون تر از این حرفام که بتونم از پسش بربیام..
بهم حمله کرد و دستاشو گرفتم..فشار میداد..سعی کردم بلند شم..اونم باهام بلند شد..

-:میکشمت..مطمئن باش..

من:تو کی هستی آشغال کثافت

ازجیبش چاقو درآورد و با ی دست بازم منو چسبوند به دیوار و با اون یکی دستش چاقوشو زیر گلوم گرفت..برعکس قیافه ی داغونش خیلی زور داره لنتی

-:دوست داری بمیری نه؟

آره..دوست دارم..ولی نه تا وقتی زین رو دارم..اون بهم نیاز داره..درست همونجوری که من بدون اون تموم میشم..

چاقوشو نزدیک صورتم اورد..روی گونه ام کشید..

-:خون خوشگلتو بیشتر بریزم؟

نایل:تو خواب ببینی فاکی فیس..

با صدای نایل برگشت و نایل با دسته ی چوبی طِی کوبید تو سر یارو...دستش از رو گلوم شل شد..با آرنجم کوبیدم پشت گردنش و افتاد..

نایل:وات د هل؟این یارو کدوم خری بود؟

من:واقعا نمیدونم..باید به اداره خبر بدیم..

گوشیمو از جیبم دراوردم و شماره مرکز رو گرفتم..نایل ام رفت به پلیسای بیمارستان خبر داد..
من نمیفهمم این خراب شده مگه دوربین نداره..اه
اومدن بردنش..
نایل برگشت پیشم..

نایل:لیام..صورتت..

دستمو کشیدم رو گونم..خودمو تو اینه نگاه کردم..

من:فقط امیدوارم زین ازم نترسه..

نایل:دیوونه..بخیه لازم داری..پاشو بریم ببینم..

Depend On HimOnde histórias criam vida. Descubra agora