#87
ابروهاشو انداخت بالا و نشست رو صندلیشلیام:خودت بیا سرچ کن من سر درد دارم
من:اوکی،بالوین بود دیگه؟
لیام:آره،خودشه
بعد دو دقیقه گشت زدن تو سیستم پیداش کردم
من:بفرما،پی دی اف پرونده اش اینجا هست،دیگه نمیخواد دنبال اصلش بگردی
لیام:دمت گرم
از پشت میز کامپیوتر پاشدم و جامو به لیام دادم،نشست و با دقت شروع کرد به خوندن
همونجوری که چشمام رو مانیتور بود حرف میزدلیام:هری اگه بتونم یکاری کنم باهامون اوکی شه کلی جلو میوفتیم
من:باز چی تو سرته؟
لیام:میفهمی،بزار اول درستش کنم،برات کامل توضیح میدم
هری:باشه،کمک نمیخوای؟
لیام:چرا میخوام،اول رابطه ی خودتو درست کن بعد بهت ماموریت میدم
من:چه ربطی داره..عاخه لیام نمی...
لیام:هیش،همین که گفتم درستش کن،لویی داغونه،خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو کنی
فاک چی داره میگه؟لویی حالش بده؟نه نه
من:لیام بازم سیگار کشیده نه؟
شونه هاشو انداخت بالا
لیام:فکر کنم بیشتر از همیشه
با دستم روی پیشونیم کوبیدم و دستامو گذاشتم رو صورتم و با کلافگی از صورتم کشیدم پایین
من:عاخه...هوففف..من نمیتونم الان..نمیدونم چی باید بهش بگم باورم کنه
لیام:حرف دلت و واقعیتو..اگه دوسش داری دلشو بازم بدست بیار
دستامو گذاشتم رو شقیقه هام و ماساژ دادم،من عصبی ام؟نه عصبی نه،یچیزی بیشتر از همه حسای بد دنیا،حس درد،استرس،از دست دادن،مرگ،تنهایی..هوففف
من:لیام دادگاه چند روز دیگهس،زینو کی میبری دکتر برای ادامه ی درمانش؟
لیام:فردا یا پس فردا ،دکترش بهم گفت باید ببرمش زودتر،ولی بحثو عوض نکن
باید بحثو عوض کنم لنتی اینجوری که نمیشه
من:خب خوبه..
لیام:شاید برای شیمی درمانی کشورای دیگه رو معرفی کرد،لازم باشه باید ببرم اونجایی که بهترینه
من:پس میخوای کار نکنی دیگه؟
لیام:تا وقتی لازم باشه،ممکنه موافقت نکنن استعفا بدم،بعدشم..جایگزین که دارم
من:معلومه که کسی نمیتونه جای تورو بگیره
لیام:چرا نمیتونه؟خودت میتونی
YOU ARE READING
Depend On Him
Fanfiction{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry