#90
میخواستم برای همیشه نگاش کنم
زین دستشو گذاشت رو شونهم و در گوشم آروم حرف زد
زین:ی ذره این ورتر بشین دکتر دستشو بخیه بزنه،بعدش بازم براخودته هری
آروم و با لحن محبت آمیزی گفت،لبخند کمرنگ زدم
دستشو دراز کرد و کمک کرد از جام پاشم
دکتر دست لویی رو بخیه زد
بخاطر الکل توی خونش درد زیادی احساس نمیکرد ولی من بجای خودش براش غش و ضعف کردم
اون زخم خیلی عمیق بود
روی تخت دراز کشید و دکتر بعد از معاینه کردنش رفت،زین و نایل هم از اتاق رفتن بیرون
کنارش نشستم روی تخت،هنوزم به یجا خیره بود،ولی طولانی تر پلک میزد
من:لوییه من؟
سرشو چرخوند و بهم نگاه کرد
من:اجازه میدی پیشت بخوابم؟
یکم مکث کرد و بهم نگاه کرد
دستشو باز کرد،لبخند زدم و رفتم تو بغلش
من:لویی؟
لویی:خیلی خستم
فهمیدم که نباید چیزی بگم
دلم داشت پر میزد ی لحظه نگاش کنم
ولی الان بغلش خوابیدم،خیلی خوشحالم
درسته هنوز نمیدونم بخشیدتم یا نه،ولی حس خوبی دارم
دستمو گذاشتم رو سینه اش
همونجا چشمام سنگین شد و خوابم برد
Liam pov
من:داری جون خودتو میخری،میدونی که چه تخفیفی میگیری؟
جِی:میدونم مستر پین
من:خوبه
اگه چیزی که میخوام بشه خیالم راحت میشه
من:فردا میبرنت اداره،از اونجا بقیه کارا رو انجام میدیم
با سر تایید کرد،انگار واقعا از پیشنهادم خوشش اومده،از جام پاشدم و دستامو گذاشتم رو میز و با لحن جدی حرف زدم
من:بالوین،اگه این دفعه کاری که ازت خواستمو درست انجام بدی خیلی زودتر از شر اینجا خلاص میشی،فهمیدی؟
جی:کاملا متوجه ام
من:میبینمت
کتمو از پشت صندلی ای که روش نشسته بودم برداشتم و تنم کردم
جی:خوشحالم که منو انتخاب کردید سرهنگ
من:پشیمونم نکن
با چندتا ضربه ی کوتاه روی در نگهبان درو برام باز کرد و از اون اتاق تاریک و مسخره اومدم بیرون
چندتا برگه و پرونده رو امضا کردم تا فردا ساعت ۱۰ بیارنش اداره
چترمو برداشتمو ازونجا اومدم بیرون
بارون هنوزم میبارید
چترو بالای سرم باز کردم و سمت ماشینی که منتظرم بود حرکت کردم و راننده تا منو دید از ماشین پیاده شد و برام درو باز کرد
چترو از دستم گرفت و برام بست
نشستم صندلی عقب ماشین و سرمو تکیه دادم به پشت
به راننده گفتم حرکت کنه
گوشیم توی جیبم ویبره رفت و باعث شد یادم بیاد به زین تکست ندادم
اخم کردم و گوشیمو جلوی صورتم گرفتم و با دیدن پیامی که همین الان از زین اومده بود تعجب کردم،چرا انقد طول کشید امشب
ESTÁS LEYENDO
Depend On Him
Fanfiction{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry
