#21_Fire Away_Niall Horan

408 65 20
                                    

#21
فکرم ناخودآگاه میره سمت اون چشمایی که بهم نگاه میکردن..
این خیلی عجیبه..من اینو کجا دیدم..
صدای اس ام اس از فکرام پرتم کرد بیرون..

ناشناس:هی..میتونم باهات حرف بزنم؟

چی جواب بدم؟اصن جواب بدم؟کی شماره جدید منو داره عاخه..

من:تو؟

ناشناس:میشه زنگ بزنم؟

من:نه نمیشه

میترسم..لیام گفت ازش استفاده شخصی نکنیم..پس نمیشه

ناشناس:باشه.پس بیا همینجا حرف بزنیم.

من:نمیشه.

ناشناس:آیدیتو بده

من:نمیدم

عجب سمجیه ها..

ناشناس:منو میشناسی..بهم اعتماد کن.

من:نمیتونم..

میتونستم بلاکش کنم ولی خب میدونید، کنجکاو شدم دیگه

ناشناس:منو دیدی..ی بار

منظورش چیه؟

ناشناس:ببین نمیدونم تو کی هستی..لطفا مزاحم نشو وگرنه بلاک میکنم..

من چ احمقی ام..خب اون که شماره منو داره میتونه از ده تا خط دیگه ام اینکارو کنه..خدا کنه بیخیال شه حوصله دردسر جدید ندارم

ناشناس:باشه..میبینمت..دوست دارم×

وات دا فاک؟کی منو دوست داره..ینی چی؟..منو میبینه..چرا همه چی گنگه؟

پوفی کشیدم و بیخیالش شدم..
برای زین نگرانم..نمیدونم پیش اون  لیامه جاش امنه یا نه..

Liam pov
زین:لیام اذیت نکن..

لبشو خم کرد پایین که مثلا نارحته..
چقد خواستنی میشه..با همه حرکاتش..لنتی چقد دوسش دارم..

کنترلو رو هوا گرفته بودم نمیزاشتم بگیرتش..

زین:خیلی بدی..چرا نمیزاری نگاه کنم فیلمو..اه اصن من میرم..

پاشد بره دستشو کشوندم با این حرکت نشست..

من:ی شرط داره بزارم ببینی..

زین:چه شرطی؟

با دستم روی لپمو نشون دادم..

پرید صورتمو گرفت محکم لپمو بوس کرد..
دستامو براش باز کردم تا بیاد تو بغلم..
از پشت گرفتمش تو بغلم تکیه دادم به گوشه ی مبل..

من:جات خوبه؟

زین:بغلت حس امنیت داره..

احساس میکنم با این جمله اش میخوام بال دربیارم..

من:بدن تو هم حس زندگی..

خودشو بیشتر تو بغلم جا کرد..پتو رو کشیدم رو جفتمون..فیلمو پلی کردم..

Depend On HimWhere stories live. Discover now