#99
•••••••••
"چون خیلی از آپ کردن پارت قبلی میگزره،لطفا از پارت قبل بخونید تا هیجانش حفظ بشه ^_^
تنکس."
•••••••••
Liam pov
هممون منتظر بودیم ببینیم چی میشه و هیچ کاری هم نمیتونستیم انجام بدیم
لویی:من میترسم..کاش جلوشو بگیرید
لویی خیلی نگران بود هری دستشو گرفت تا آرومش کنه
من:میرم پیشش
زین:لیام
من:بعله عزیزم؟
زین:منم میام
من:نه،بشین تو ماشین،میرم بیارمش
اخم کرد و قبل از اینکه بخواد بحث کنه از ماشین پیاده شدم و سمت مامورا که دم خونه بودن رفتم
دونفر نایلو گرفته بودنو نمیزاشتن جلوتر بره،سعی میکرد از زیر دستشون فرار کنه
صدای داد و بیدادش همه جا پیچیده میشد
رفتم نزدیک بهش و روبروش ایستادم
من:ولش کنید
دستاشو ول کردن و با دیدین من همونجا سرجاش ایستاد
نایل:لیام من باید...باید ببینمش
به سرفه افتاده بود
من:اسپری نیاوردی با خودت؟
نایل:نه..از..کجا میدونستم..میخواد..
بغض کرد،اشک تو چشمام جمع شده بود،هم از سرفه های پشت سر هم ،هم از این دردی که داشت میکشید
ناخودآگاه بغلش کردم شروع کرد به گریه کردن با صدای بلند..
دستمو میکشیدم رو کمرش تا یکم آرومش کنم
بین صدای گریه هاش حرف میزد
نایل:من،من..چیکار کردم..که..دارم تاوانشو پس میدم..چرا باهام..اینکارو کرد..
من:آروم باش پسر،بیا بریم ی جایی که آرومت کنه
نایل:باید ازش بپرسم لیام..باید..بفهمم چرا بازیم داد،بزار ببینمش
زین از ماشین پیاده شد و نگران اومد سمتمون،دستش اسپری نایل بود،ازش گرفتم و با نایل که جونی تو بدنش نبود نشستیم همونجایی که ایستاده بودیم
اسپری رو گذاشتم تو دهنش و با کمک خودش چندتا پاف تو دهنش زد و نفس عمیق کشید..
تیله های آبیش انگار تو دریای خونی چشماش گیرافتاده بودن..به سختی نفس میکشید
کاملا آشفته بود..زیر بازوشو گرفتم و بلندش کردم،رفتیم سمت ماشین و نشوندمش رو صندلی جلو جای زین..
لویی بهش بطری آب داد..
چشماش فقط به سمت خونه اولیویا خیره مونده بود
من:نایل،بریم؟
نایل:نه..نههه..من نمیخوام لحظه ای که دستگیرش میکننو از دست بدم
مخالفتی نکردم،چون چیزی نمونده بود تا دست بسته ببرنش..
نایل:اوناهاش..اون عوضی اونجاس
YOU ARE READING
Depend On Him
Fanfiction{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry
