#8
هری:لیام..احساس میکنم حالت خوب نیست..میشه درباره خودت بهم بگی؟داری بال بال میزنی..بازم سیگار کشیدی..مگه نذاشته بودیش کنار؟من:هری اون واقعا مظلومه..نباید اینجوری اذیت میشد..
هری:آخه تو مگه میدونستی؟بعدشم الان داری بهش کمک میکنی دیگه..
من:آره..ولی..
نذاشت ادامه بدم..
هری:لیام..من متوجه یسری کارات شدم..نگاهات..جوری که ازش حرف میزنی..خبریه؟چرا نمیگی بهم..
من:چی؟نه..اون..پوففف..
هری:خوبه..مچتو گرفتم..ازش خوشت اومده..ضایع اس..ولی جالبه..
من:هری اینجورایم نی..نمیدونم ینی
هری:خب این خیلی خوبه..ولی یکم ناجوره..اون داره میمیره..
من:نه اون نمیمیره..نمیزارم...
با داد گفتم..آخر صدامو آروم کردم..یادم افتاد اون خوابه..
هری:باشه..آروم باش..هرچی تو بگی..داد نزن فقط..
برام سواله چطوری تو ی مغرور عاشق شدی..همه تو اداره میگفتن سنگدل ترین عضو اداره پلیس پِینه..انقد که خشنی..اما الان..وایسا ببینم..سوفیا چی؟من:خودت خوب میدونی از اولشم به اصرار مامانم اون اومد تو زندگیم..اون فقط دنبال پول و ثروت منه..منم بهش اهمیت نمیدم..هرکی بود تاحالا رفته بود..اما این وایساده من بمیرم همه چی برسه بهش..
هری:خب..من دیگه حرفی ندارم..ولی زینم ازت خوشش میاد؟
من:نمیدونم..گفتن این سخته..اول باید یکاری کنیم امید به زندگیش برگرده..اون خیلی از بین رفته..
هری:یکاری کنیم نه..یکاری کنی..تو باید بیشتر تو چشمش باشی..ی سوال اساسی؟؟
من:چیشده؟
هری:اون گیه؟
من:آره..ینی امیدوارم واقعا..
هری:کی با دوستاش هماهنگ میکنی؟
من:وقتی زین بیدار شد بهش میگم..
هری:حله..من برم؟ اگه نرم اداره بگم تو اینکارا رو کردی چون دلیل داشته..و دلیل قانع کننده البته.. ممکنه درجه ات کم بشه..
من:مرسی هری..جبران میکنم برات..
هری:این حرفا رو داریم ما؟فقط چنتا پرونده پزشکی هست که باید بعنوان مدرک ببرم براشون که باور کنن..
من:باشه..برو به پرستارای بیمارستان بگو..میفرستنت جایی که بتونی پرونده ها رو بگیری..
هری:اوک..کاری داشتی زنگ بزن..
من:باش..
هری خدافظی کرد و رفت
من عاشق شدم؟واقعا..خدایا..اون واقعا زیباس..حالا چطوری بهش بگم..اگه ازم خوشش نیاد چی؟حقم داره با اون همه بلایی که سرش اوردم..
ولی باید یکاری کنم ازم خوشش بیاد..تاحالا ازین کارا نکردم...چون هیچ کس برام مهم نبود..فقط کارم مهم بود تو زندگیم..ولی الان..اون اومدهنگاهش کردم..چشماشو روی هم فشار میداد..عرق رو پیشونیش بود..نفساش نامنظم بود..داشت میلرزید..
نه نه..چقد کابوس میبینه عاخه..رفتم جلو..آروم دستمو گذاشتم رو صورتش..
من:زین..زین..بیدار شو..اون فقط یه خوابه..زین
با وحشت بیدار شد..
دستمو که روی صورتش بودو گرفت..نفس نفس میزد..انگار ی مسیر طولانی ای رو از دست یکی فرار کردهمن:آروم باش..هیچی نیست..
نفساش یکم مرتب شد..ی لیوان آب ریختم ..خودم کمکش کردم بخوره..
زین:دارم اذیتت میکنم..میدونم از رو اجبار داری منو تحمل میکنی..
من:نه..اصلا هم اینجوری نیست..من کاملا با میل خودم دارم بهت کمک میکنم..تو باید خوب شی..
دستم که تو دستش بودو ول کرد..
زین:اِم،ببخشید..دست خودم نیست
سرشو انداخت پایین..آخ نکن اینکارو لنتیمن:میفهمم زین..
زیر چونه اشو گرفتم..آروم اوردمش بالا..
من:سرتو ننداز پایین خب؟..
با علامت سرش گفت باشه..تو چشام نگاه میکرد..
مقاومتم داره از دست میره..نه..نباید.سریع نگاهمو بردم یه سمت دیگه
من:خب..میتونی به دوستات زنگ بزنی؟
زین:آره..آره..تا الان فکر میکنن من مردم احتمالا..
گوشیشو با خودم اورده بودم..میدونستم لازم میشه..
من:بیا..اینم گوشی خودت..بهشون بگو بیان همینجا و ضایع بازی درنیارن..
زین:باشه..
گوشیو از دستم گرفت...سریع ی شماره ایو گرفت..
Louis pov
تقریبا برای اجرای نقشه آماده بودیم..
نایل رو کاناپه خوابش برده بود..بیچاره از اون موقعی که گفتم داشت لیست ساعتای ورود و خروج بیمارستانو چک میکرد و هزار تا کار دیگه..صدای زنگ گوشیم هر دومونو از جا پروند..
نایل:چیه..چیشده؟؟
من:گوشیه..آروم باش..
نایل:خب جواب بده دیگه
به صفحه گوشی نگاه کردم و چشمام گرد شد
من:نایل..باورم نمیشه..
نایل:چیه؟
من:زین..
نایل:شاید گوشیشو چک کردن فهمیدن با ما بوده..چیکار کنیم حالا..
من:نمیدونم..ولی حسم میگه خودشه..من جواب میدم..
نایل:خدارحممون کنه
من:الو؟!زین
زین:سلام..لو..خودتی؟
من:خودمم زی..وای پسر تو ما رو کشتی..
نایل داشت از خوشحالی بالا پایین میپرید..اشاره میکرد بزارم رو اسپیکر که اونم بشنوه..
زین:میدونم..منو ببخشید..خواهش میکنم به حرفم گوش بدین..نایلر اونجایی؟
نایل:همینجام فرمانده..
زین ی تک خنده ی با بغض کرد..
زین:خوبه..پسرا..گوش کنید..من باسرهنگ پلیس حرف زدم..ماجرا رو تعریف کردم..اون قراره بهم کمک کنه... ولی به کمک شما هم نیاز دارم..
KAMU SEDANG MEMBACA
Depend On Him
Fiksi Penggemar{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry