#63_Through It All_Charlie Puth

266 47 8
                                        

#63
Liam pov
حرف نمیزد و کم کم داشتم کنترلمو از دست میدادم..

با عصبانیت داد زدم سرش..

من:وقت منو تلف نکن عوضی..دوست داری بمیری همینجا رو امضا کن..همه چیو بنویس..خواستم کمکت کنم..خودت نخواستی..

برگه رو پرت کردم طرفش و پوشه و بقیه پروندا ها رو عصبی برداشتم و رفتم سمت در..

-:هی..وایسا..

سرجام وایسادم و رومو کردم بهش..

من:میشنوم

-:جاهاشونو بهت میگم..قول میدی کمکم کنی؟

من:من به هیچکس قول نمیدم..سعیمو میکنم کمکت کنم..باید همکاری کنی..

خواست حرف بزنه که به ساعتم نگاه کردم..فاک باید برم پیش زین..

من:یکی از همکارام میاد بجای من و همه چی رو بهش میگی..مفهومه؟

-:اوه..باشه..

بدون اینکه چیز دیگه ای بگم از اتاق اومدم بیرون..هری منتظر بود و با اومدنم از جاش پاشد..

هری:خوب بود..ولی لیام..من نگرانتم..ی نگاه به اون قیافت بنداز..

من:هری من وقت ندارم به پرونده رسیدگی کنم..تو میگی خودمو ببینم؟

با بی حوصلگی جوابشو دادم و پرونده رو دادم دستش..

هری:با این قیافه میخوای بری پیش زین؟

من:حالم دست خودم نی..به کول بگو بره ازین یارو اعتراف بگیره..اینارم بده بهش..بگو اصلا مهربون بازی درنیاره..من میرم تو ماشین..کارتو زود تموم کن بریم..

هری:کاری نمونده..خبر میدم بهش..برم اتاقش الان میام..

من:باشه..من رفتم

رفتم نشستم تو ماشین و منتظر هری موندم..

گوشیم زنگ خورد..

نایل:سلام..لیام..کجایی؟

من:کارم تمومه داریم برمیگردیم..چیزی شده؟

نایل:اممم..خب..نه..نه..همینجوری زنگ زدم..

من:باشه..میبینمت..

گوشی رو قطع کردم و هری اومد و نشست پشت فرمون و استارت زد...حرکت کردیم

هری:با کی حرف میزدی؟

من:نایل..

هری:چیزی شده؟

من:گفت نه..ولی لحنش برام مشکوک بود..

هری:انقد بد به دلت راه نده..خیلی بدبین شدی

من:میشه یکم سریع تر برونی؟

هری:باشه بی اعصاب..

Zayn pov

لیام رفته...
صبح زود..
بدون اینکه بهم چیزی بگه رفته...
قبل رفتن بغلم نکرد..خدافظی نکرد..
کل خونه رو دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم..
خیلی احمقم..وسایلاشم نیست..
خب مشخصه رفته..
میدونستم قراره بره..ولی نگفت انقد زود..
اشکامو از رو گونه هام پاک کردم و دماغمو کشیدم بالا..
اون برمیگرده..
من چرا گریه میکنم؟
خندیدم..
آره اون برمیگرده..چرا انقد دیونه شدی زین؟
تنها چیزی که میخوام برا خودم تکرارش کنم همینه..
اون برمیگرده
..برمیگرده..
Niall pov

Depend On HimWhere stories live. Discover now