#100_Just One Yesterday_Fall Out Boy

330 44 2
                                        

"این موزیک شدیدا توصیه میشود"
#100

Louis pov
عکسش با اولیویا بود..

من:نایل؟این گوشی برای کیه؟

نایل:چه اهمیتی داره؟

یکم دقت کردم و دیدم گوشی زینه

من:شت،نایل چرا گوشی زینو برداشتی؟

نایل:لویی چرت نگو..وقته این حرفا رو ندارم..اینجا رو نگاه کن

عکسا رو نشون میداد و قهقهه میزد
داشت زیادی نگرانم میکرد

من:اونو بده به من ببینم

شیشه مشروبو از دستش کشیدم بیرون و گذاشتم رو میز

من:روانی الان میاری بالا

فقط میخدید
بین خنده هاش سرفه میکرد
کاملا از کنترل خارج شده بود

من:نایل؟میخوای بریم بیرون؟

جواب نمیداد دستشو کشیدم بلند شد بردمش بیرون تو باغِ لیام

من:یکم هوا بخوره به سرت شاید دیوونه بازیو گذاشتی کنار

خندید و دستشو رو هوا تکون داد

نایل:لو؟اون بهم خیانت کرد ن؟

من:آره نایل،آره عزیزم،من متاسفم

خیلی با درد خندید و تو چند ثانیه همون خنده تبدیل شد به گریه شد با صدای بلند
رفتم جلو تا بغلش کنم ولی دستمو پس زد
نا امید وایسادم و نگاش کردم
اشک میریخت
داشت از شدت سرفه عُق میزد
شونشو گرفتم و سریع بردمش داخل تو دستشویی
سرشو برد تو دستشویی و بالا اورد
از پشت دستمو رو کمرش میکشیدم

من:آروم باش پسر..هیچی نیس..الان تموم میشه

‌یکم آروم شد ولی بدنش داست میلرزید
بلندش کردم،اونجا رو تمیز کردم
صورتشو آب زدم و کمرشو گرفتمو بردمش تو اتاق
از بین لباساش ی تی شرت پیدا کردم و با لباس قبلیش عوض کردم،کمک کردم بخوابه رو تخت،کفشاشو از پاش دراوردم،نور اتاقو کم کردم
پتو رو کشیدم روش..هنوزم داشت میلرزید
چند دیقه پیشش نشستم تا خوابش ببره
زیر لب داشت ی چیزایی میگفت

من:چی؟نایل چیزی گفتی؟

نایل:ببخشید..که به دردسر..انداختمت

من:بخواب پسر،چیزی نیست،همه چی درست میشه

نفس عمیق کشیدم..
میدونم اون سری چجوری هری رو اذیت کردم،کار امشب نایل دربرابر اون موقع هیچی نبود

دیدم آروم تر شده و خوابش برده رفتم پیش بقیه
داشتم میرفتم پیش هری،لیام با صدای خیلی آروم صدام زد

لیام:بیا اینجا لو،بیدارش نکن

سمت صداش نگاه کردم رفتم پیشش تو آشپزخونه بود
ی فنجون چای گذاشت جلوم،دست خودشم یکی بود
نشستم پشت میز، روبروش

Depend On HimWhere stories live. Discover now