#PART_147

22 5 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

من فاحشه هارو نمی برم
خونه ام تو تختم

اجازه نمیدم تو خونه ام واسه خودشون چرخ بخورن

اجازه نمیدم از حمومم استفاده کنن و لباسام‌و بپوشن

سعی نمی کنم ازشون محافظت کنم
نگران شونم نمی شم

دایان مات شد لب‌هاش تکون خوردن ولی صدایی نبود

_ حالا که فهمیدی فرقت با فاحشه ها چیه برگرد اینجا کیدو

خوشم نمیاد وقتی تو تختم بزنی بیرون

دایان به شکل عجیبی آروم شد

آماده یک جنگ درست حسابی بود

ولی حرفهای هارولد به شکل عجیبی آرومش کردن

بی حرف برگشت روی تخت

خودشم دوست نداشت بره

خونه هارولدو دوست داشت

آروم و گرم بود
از همه بهتر بوی هارولد همه جا بود

ناخودآگاهش خوب می دونست بوی هارولد یعنی امنیت

تو فاصله کم ازش دراز کشید

دستاش‌و زیر سرش گذاشت

: هنوز عصبانی!؟

کام عمیقی از پیپ گرفت
بدون اینکه دودو بیرون بده سر تکون داد

آروم آروم مزه اش کرد

سرش‌و چرخوند و خلاف جهت دایان بیرونش داد

خوب می دونست چقدر سنگینِ

آدم‌های خیلی کمی اینجا مصرفش می کردن

شبهایی که خوابش نمی برد چند بار پیپ‌و پر و خالی می کرد تا بیهوش شه

ولی امشب نیازی بهش نداشت

امشب می خواست یک جور دیگه خودش‌و خالی کنه

دایان : اون مال منه یادت که نرفته

انگشتش‌و لبه پیپ کشید
خیلی داغ بود

بی اراده و سریع عقب کشید

_ هر وقت داشتی از اینجا می رفتی بهت میدمش

🚬🍷

MY_DARK_HUNTER🥃❌Where stories live. Discover now