💫34👁

585 74 5
                                    

💫آیدن💫

اونقدری غرق بوسیدن بودیم که متوجه نشدم کی بغلم کرد و کی به تخت رسیدیم.
آروم روی تخت خوابوندم و روم خیمه زد و لبام رو با گازی شکار کرد.
با فرو رفتن دندون های تیزش توی گوشتم دردم اومد اما از وحشیگری عاشقانه اش خندیدمـ

بوسه هاش با عطش و مکش های قوی سمت گردنم رفت.
صدای ناله هام رو بلند بلند تر میکرد!
وقتی سر شونه و استخوون ترقوه ام رو بوسید و گازی ازشون گرفت به بازو هاش چنگ زدم.

با چشای خمار توی چشای خمارم خیره شد.
از مچ دستم گرفت و از روی سینه های برجسته اش نوازش وار به سمت پایبن تنه اش برد.
وقتی اون عظمت سخت شده رو حس کردم متعجب نگاهش کردم و لب زدم:
چجوری اینقدر بزرگه؟!

خندید و بوسه ای به لبم زد و گفت:
مگه نه اینکه برای فتح سوراخ باکره سایزه بزرگش باحال تره؟!

خندیدم و سیلی نرمی به صورتش زدم که از دستم گرفت و کف دستم رو بوسید!
لباش روی لبام نشست و بوسید و سمت گردنم و لاله ی گوشم رفت.
انگشت هام رو نوازش وار از روی لباس زیرش روی عضوش کشیدم که دم گوشم نالید و لب زد:
برام بخورش بیبی!

بعد حرفش روی تخت کنارم خوابید و از بازوم گرفت و من رو روی خودش کشید.
بوسه ای از لبام گرفت و من رو پایین پاهاش هدایت کرد.
لبخندی زد و روی مو هام رو نوازش کرد و لب زد:
اگه کارت رو خوب انجام بدی بهت یه جایزه ی خوب میدم!

خندیدم و چشمکی بهش زدم و لبام رو روی لباس زیرش گذاشتم و بوسه ای زدم.
آه کشید و سرش رو توی بالشت فرو برد.
خندیدم به خام شدنش و خیلی سریع لباس زیرش رو درآوردم.
زبونم رو از پایین تا بالای عضوش کشیدم و سرش رو بوسیدم و با مکشی وارد دهنم کردم.
کمرش از روی تخت بلند شد.
نالید و به مو هام چنگی انداخت.

تا جایی کهتوی دهنم جا میشد عضوش رو بلعیدم و بقیه اش رو میون حلقه ی انگشتام گرفتم و فشردم و مالیدم و همراه با عقب شدن سر و دهنم دستم وانگشت هام رو هم حرکت دادم.
صدای نالههاش عمیق و عمیق تر شد.
از یه جایی به بعد طاقتش طاق شد و عضوش رو از دهنم بیرون آورد و روم خیمه زد.
از زیر زانو هام گرفت و همینجوری که ازم لب میگرفت انگشتش رو دورتنی روی سوراخم کشید.
یه بندش رو واردم کرد که چنگی به سینه ی برجسته اش زدم و نالیدم.
انگشتش رو سمت دهنم آورد و واردش کرد.
از روی شهوت و نیاز شروع به مکیدن انگشتش کردم.
نفس هاش سخت شده بود.
با خنده ای که با صدای دورگه ی خمارش بود لب زد:
خیلی سکسی هستی آقا معلم...

صورتش رو نزدیکم آورد و با بخار داغ نفس هاش لب زد:
خیلی کارت رو خوب انجام میدی شیطون!

خندیدم و سرم کمی بلند کردم و لبام رو به لباش چسبوندم و لب زدم:
حالا جایزه ام رو بده!

خندید و روی پبشونیم رو بوسید و گفت:
خوشگلم خب جایزه همونیه که خوردیش دیگه!

حرصی خندیدم و مشتی به سیکس پکش زدم و گفتم:
اون که حقمه جایزه فرق داره!

خندید و گازی از داخل رونم گرفت که نالیدم و خیره به چشام لب زد:
عشقم تو فقط لب تر کن کل دنیا رو به پات میریزم!

اونقدری این یه جمله اش به دلم نشست که بغض کردم.
نگار از توی چشام غم و شادی رو خوند که محکم بغلم کرد.
بغلم کرد و دم گوشم لب زد:
بریم سراغ بخش موردعلاقه ی هر دومون یا میخوای گریه کنی و نازت رو بکشم؟!

به لحن تمسخر آمیزش خندیدم و دم گوشش لب زدم:
من همیشه برای شاهانم آماده ام!

لبخندی با عشق زد.
وقتی انگشتش رو روی ورودیم حس کردم سعی کردم ریلکس باشم.
آروم آروم روی سوراخم میگردوندش و آروم هم واردش کرد.

نفس های عمیق کشیدم و انگشتش تا ته واردم شد و وقتی اولین ضربه رو زد عین برق گرفته ها توی جام تکون خوردم.
به همین راحتی نقطه ی لذتم رو پیدا کرد!
وقتی ضرباتش پی در پی توم ورود و خروج پیدا کرد سعی داشتم از زیرش برم بیرون اما از گردنم گرفت و ثابت نگه داشتم و یه آن سر عضوش رو بعد از خروج انگشتش واردم کرد.
از درد پیچیده شده توی قسمت زیر شکمم صورتم جمع شد.
همینجور که داشت عضوش رو داخلم میکرد اشکم دراومد.
چنگی به بازوش زدم و با نیمی از نفسم لب زدم:
شاهان...آهههه...

وقتی صدای ناله ام بلند شد و بعد هق هق هام حرکتی نکرد و تنها شروع کرد به آروم کردنم!
جای جای صورتم رو بوسید و حس خوبی میون درد بهم داد!
وقتی کمی دلجویی کرد ضرباتش رو شروع کرد.
هر ضربه حس لذتی بهم میداد که هیچ وقت توی زندگیم نچشیده بودمش!

وقتی ناله های دردناکم به ناله های از روی لذت تبدیل شد خندید و روی لبام رو عمیق بوسید و پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند و ضرباتش رو تند تر کرد و همین میون لب زد:
دیگه همه چیزت برای من شد...دیگه نمیتونی قسر در بری آیدنه شاهان!

میون آه و ناله خندیدم و در حالی که با هر ضربه اش از روی لدت چشام سیاهی میرفت لبام رو به لباش رسوندم و بوسه ای داغ رو شروع کردم!

وقتی ضرباتش رفته رفته محکم تر شد بدون لمس عضوم ارضا شدم.
کمی بعد از من به اوج رسید.
جسم تنومندش روی بدن ظریفم افتاد.

چشام بستم و آروم لب زد:
چقدر همه چیز با تو خوبه!

لبخندی زد و روی گردنم رو بوسید و ازم بیرون کشید و کنارم خوابید و من رو به آغوشش کشید و سرم رو روی سینه اش گذاشت و روی مو هام رو بوسید و لب زد:
طلایی ترینه آرزوم بودی و حالا شدی طلایی ترینه زندگیم!

روی برجستگی سینه ی لختش رو با نوک انگشت نوازش کردم و بوسیدم و لب زدم:
فکر نمیکردم یه روزی یکی از شاگرد هام بشه مرد ایده آل زندگیم!

روی مو هام رو نوازش کرد و از روی پیشونیم کنار زد و زمزمه وار لب زد:
مطمئن باش هیچ وقت این مرد ایده آل برای ساختن زندگیمون عقب نمیکشه!

💫Drown your gaze👁Where stories live. Discover now