🔱سزار🔱بدون هیچ کاری و تنها با حضورش هم بدنم پر حرارت و داغ میشد چه برسه که با شیطنت هاش سعی میکرد حالم رو خراب تر بکنه!
میدونستم اگه دوباره انجامش بدیم اذیت میشه و خب برای اولین بار براش کافی بود.
دستم رو نوازش وار روی صورتش کشیدم و لبام سانت به سانت گردنش رو میبوسید و وقتی دستم رو سمت لباش بردم انگشت اشاره و وسطم رو اسیر لباش کردم که تو گلویی به حرکت خواستنیش خندیدم و انگشت هام رو توی دهنش عقب جلو کردم.
دستم رو از روی سینه هاش به شکمش و عضله های درشتش و بعد به سمت پایین تنه اش بردم و آروم نوازشش کردم که از انگشت هام گازی گرفت و دیوونه ام کرد!از فکش گرفتم و نزدیک لباش و خیره به چشای خمارش لب زدم:
اگه میخوای سریع تر به لذت برسی...عضوم رو به عضوش چسبوندم و از دستش گرفتم و سمت هر دوشون بردم که متوجه منظورم شد و لبخندی با لذت زد و بعد از گرفتن هر دوشون میون انگشت هاش و بالا و پایین کردنشون چشام رو از روی لذت بستم و وقتی صدای ناله اش رو شنیدم به جون لباش افتادم و تا میتونستم و نفس داشتم بوسیدمش و مهران هم مست بوسه هام روی لباش و گردنش و سینه اش و ترقوه اش شده بود و محکم تر میمالیدشون!
صدای ناله های بلندش و نفس های سنگینم کل فضای حموم رو پر کرده بود.
جسمم رو توی ابرها حس میکردم.
به قدری لذتش زیاد بود که وقتی هر دو کام شدیم و مهران سرش رو به شونه ام تکیه داد باز هم میخواستم انجامش بدیم!روی پیشونیش رو بوسیدم و لب زدم:
خوب بود ببر سطلنتیم؟!آروم خندید و روی سینه ام رو بوسید و گفت:
اوهوم عالی بود سزارم!اولین باری بود که اینجوری صدام میزد!
چقدر کلمه ی سزار و میم مالکیتش به دل مینشست!