#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
چشمهاشو بست
همه جرعتش دود شده بودتصویر هارولد پشت پلکهاش پررنگ شد
لعنتی حتما عصبانی می شه
اگه بفهمه انقدر احمقانه خودشو به کشتن داده حسابی عصبانی می شه
صدای غرش بلندی شنید و پشت بندش همه جا روشن شد
گلوله های سرخ با سرعت به بدن بزرگ هیولا می خوردن
چشمهاش با سرعت باز شدن
بهت زده به صحنه رو به روش خیره شد
درحد یک پلک زدن بود ولی همه چیز عوض شد
بالای پنجاه تا آدم نظامی با لباسهای شبیه هارولد هیولارو به رگبار بستن
سرش گیج رفت
_ فاک کیدوصدای هارولد آرومش کرد
انگار همه چیز تو یک ثانیه خاموش شد
صدای نخراشیده هیولا و گلوله های آتشی رو نمی شنید
فقط هارولدی رو می دید که خشن شونه هاشو گرفته
نگران بود
مشخص بود داره دیوونه می شهدایان بی اراده خندید
هارولد عصبانیت مرگبارشو عقب زد
نمی دونست کجاشو چک کنه
کل بدنش خیس خون بود
_ به خودت بیا چه مرگته!؟
الان مگه وقت خندیدن!؟؟دایان نفسشو بیرون داد
حرکت بعدیش هارولدو کیشو مات کرد
پیشونی خیس خونشو به سینه پهنش تکیه داد
نفسهاش سنگین بودن
ولی بیهوش نشد🚬🍷

ČTEŠ
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...