عزیزان پارت گذاری رمانا تو تلگرام چند ماه جلوتره🍷🫶
این لینکو تو تلگرام پیس کنید و جوین شید
لینک همه رمانام داخلش هست🥂🦪@rosenovelsss
#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
انگشتهاش تموم مدت با نیپلهای دایان بازی می کردن
خیس عرق شده بود
شکمش می لرزیددلش می خواست مشتشو توی صورت شیطون هارولد بکوبه
مردک دیوونه انگار نمی دید کجان
عقلشو از دست داده بود
بعد از آخرین سکس شون دیگه همو ندیدن
جفت شون سخت مشغول بودن
مخصوصا دایان که زیر تمرینهای سنگین تا مرز بیهوشی می رفت
چشمهاشو بست
سرشو به شکم هارولد تکیه داد
نمی تونست جلوشو بگیره
اکه سروصدا راه مینداخت بیچاره می شد
فقط لازم بود رویس بو ببره
صدای نفس هاشو پایین آورد
هارولد با شهوت دوتا دستاشو زیر لباسش برد
نیپلهاشو همزمان گرفت و کشید
دلش واسه دایان تنگ شده بود
هیچ جوره نمی تونست جلوی خودشو بگیره
درسته نمی شد سکس کنه
ولی می شد لمسش کنههمین هم یکم آرومش می کرد
همین که مطمعن می شد کبودش کرده خیالشو راحت می کرد
انگار می خواست مارکش کنه تا مطمعن شه کس دیگه ای نزدیکش نمی شه
دایان آرنجاهاشو چنگ زد
سرشو چرخوند
صورتشو توی شکم هارولد مخفی کردنمی تونست ناله هاشو خفه کنه
هارولد آل-تشو از روی شلوار به گردن و چونه دایان مالید
بلاخره بعد چند دقیقه عقب کشید
وضعش هی داشت بدتر می شد
همینجوری پیش می رفت همینجا لباسهای دایانو پاره می کرد
مغزش داغ کرده بود
🚬🍷

YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...