I'm not ok

part 19

سال اولی که به کره اومده بودم حتی نمیدونستم روز سفید چیه سال دوم اما انقدر پیشرفت کرده بودم که حتی یه دوست دختر هم داشتم که بهش شکلات هدیه بدم اما حالا مثل این پسرای سینگل به گور توی خونه نشسته بودم و برای روز سفید توی سیستم دنبال فیلمای نامجون میگشتم که حداقلش این باشه که بتونم بگم روز سفید خودم رو با یه دختر سرگرم کردم.

بالاخره فیلم مورد علاقه ام رو پیدا کردم و بعد از پلی کردنش هندزفری رو توی گوشم گذاشتم و به صدای زیبای دوست دختر امروزم گوش دادم. چند دقیقه بعد حرکت دست نامجون جلوی چشمم باعث شد حواسم از عزیزدلم پرت بشه یه گوش هندزفری رو دراوردم و پرسیدم:

- بله هیونگ؟
- چکار میکنی داری فیلم میبینی؟
- آره دارم فیلم میبینم. چرا؟ سیستم رو لازم داری؟
خودش رو روی تخت کشید و در حال جا دادن خودش کنار من گفت:
- نه فقط منم حوصله ام سر رفته بیا هرچی میبینی با هم ببینیم

اما با دیدن مانیتور چشماش گرد شد و برای یه لحظه هنگ کرد:
- فیلم... اینو از کجا آوردی؟
لبخند منظور داری تحویلش دادم و با شیطنت گفتم:
- هیونگ آیکیو تو صد و چهل و هشته از یه آیکیو بالا بعیده رمز پوشه فیلمای ستاره دارش یک تا نه باشه

نگاهش رو عمدی ازم گرفت و لبش رو جوید با خنده دستم رو  دور گردنش انداختم و گفتم:
- خب حالا اشکال نداره بیا کلاس اون روز روی پشت بوم رو الان ادامه بدیم.

یه گوش از هندزفری رو دستش دادم و گفتم:
- بیا بگیر هرجا هم سوالی داشتی از خودم بپرس اصلا تعارف نکن. ببین به عنوان مثال میخوای بدونی اسم این پوزیشن چیه؟

با لبخند ناراضی هندزفری رو توی گوشش گذاشت و جواب داد:
- نمیخوام از تو در موردش بشنوم.
حالا درسته نخورده بودیم نون گندم ولی دیده بودیم دست مردم.

درسته هیچ وقت از این کارا نکرده بودم اما خدا رو شکر اطلاعات عمومی بالایی داشتم اصلا سازمان اطلاعات یه مدت دنبال من بود این اطلاعات به زور از زیر زبونم بکشه بیرون.

من اما خوب پنهان شدم خداروشکر و حالا خیلی خالصانه میخواستم این اطلاعات رو به رخ هیونگم بکشم و باهاش پز بدم پس به خواسته هاش اهمیتی ندادم و با شیطنت ادامه دادم:

- بهش میگن داگی استایل میدونی چه معایب و محاسنی داره؟
دستش رو محکم روی دهنم گذاشت و گفت:
- ساکت شو اوچو فقط ساکت شو و فیلمتو ببین بذار تمرکز کنم

با خنده گفتم:
- نه هیونگ خواهشا کنار من تمرکز نکن. من واقعا نمیخوام گلنار مالیدن تورو هم مثل مال یونگی تصور کنم.
انگار خیلی حلال زاده بود که همون موقع با یه جعبه شکلات توی دستش وارد اتاق شد و گفت:
- اسم منو آوردین؟

توی هفته گذشته سه بار با یادآوری اون رابطه عاشقانه اون روزش با گلنار ازش کتک خورده بودم و هنوز هم جای نشگون اخری درد میکرد پس کاملا انکار کردم:
- نه چرا باید موقع پورن دیدن اسم تورو بیارم؟