part 150

1.2K 216 590
                                    

اما تماس همون موقع هم قطع شده بود. با رسیدن به مقصد کرایه راننده رو داد و با عجله پیاده شد دم در استدیو رفت و چند بار در زد اما وقتی کسی در رو باز نکرد با فکر به حرف سوهو تاریخ تولد متین رو به شمسی وارد کرد و در باز شد.

واقعا همچین رمز قابل پیش بینی گذاشتن روی استدیویی مثل اینجا از یه آیدول نابغه بعید بود
بخاطر ورود بی اجازه اش احساس عذاب وجدان داشت اما چاره دیگه ای هم نداشت در رو پشت سرش بست و سوهو رو صدا زد:
- هیونگ

هیونگ؟ چرا هنوزم هیونگ صداش میکرد؟ اون کسی بود که با دوست پسرش خوابیده بود و اونو از چنگش درآورده بود و با وجود اینکه هنوزم برای دوست پسر سابقش دلتنگ بود. پس در واقع اون کسی بود که عشق زندگیش رو فریب داده بود.

حتی الان هم با وجود گذشته چند ماه حرف متین خوب یادش بود "اگر خواستی به مبین خیانت کنی بیا با خودم خیانت کن شبیهش هستم برات راحت تره" حتی همون موقع هم نامحسوس نشون داده بود دلش پیش سوهو اما یونگی نفهمیده بود و فکر میکرد فقط یکی از شیطنت های همیشگیش باشه.

سوهو رو روی یکی از کاناپه های اکسوپلنت پیدا کرد. از بس متین از این اتاق تعریف کرده بود همیشه دوست داشت این اتاق رو ببینه اما الان برای دیدنش هیچ ذوق و شوقی نداشت این بار سوهو رو با یه عنوان جدید صدا کرد:

- سونبه نیم بلند شو باید با هم حرف بزنیم.
سوهو انگار از اولم خواب نبود لای پلکاشو باز کرد و با دیدن یونگی یه لبخند محو زد دوباره پلکش رو بست اما جواب داد:

- الان مستم نمیتونم بات حرف بزنم ممکنه همه چیز از دهنم در بره. لعنتی من بوداییم پس واسه چی اصلا به جون مبین قسم خوردم؟

یونگی حالا اصرار بیشتری برای فهمیدن داشت:
- باید بهم بگی سونبه نیم. تو میدونستی من و متین با همیم پس چرا باهاش خوابیدی؟ چرا کاری کردی که با من دیگه حتی حرفم نمیزنه؟

- شاید اونم مثل من میترسه حرف بزنه و از دهنش در بره حتما اونم مثل من به جون تو قسم خورده
- به جون من؟ اصلا مگه من ارزشی هم براش دارم؟ تو چشمای من نگاه کرد و گفت تورو دوست داره

چشمای سوهو هنوز بسته بود اما با صدای بلند خندید و جواب داد:
- اون نمیتونه کسی رو دوست داشته باشه اون الان حتی نمیتونه خودش رو دوست داشته باشه. فکر کنم واسه همینه که همدیگه رو خوب میفهمیم چون منم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم

یونگی حتی یه کلمه هم از هذیون های سوهو رو نمیفهمید اما اینو خوب میدونست به اینجا اومده بود که به هر قیمتی شده متینش رو پس بگیره. مشکلی نبود اگر اون سوهو رو دوست داشت میتونست بیشتر تلاش کنه تا متین رو راضی نگه داره

- سونبه نیم میدونم که تو هنوزم عاشق مبینی قول میدم هر کاری میتونم بکنم که برگردین پیش هم و دوباره با هم باشین فقط متین منو ازم نگیر... من... من بجز اون هیچکس رو نمیخوام.

I'm not okWo Geschichten leben. Entdecke jetzt