part 65

1.2K 229 311
                                    

دیدم که یکی از استف ها دنبال مبین اومد و بدون جلب توجه اون رو با خودش به پشت صحنه برد. تهیونگ پایان کنسرت رو اعلام کرد و  گفت که یکم دیگه برای انکور برمیگردیم و ما در حال خداحافظی از استیج خارج شدیم.

خیلی سریع پایین پریدم و پیرهنم رو دراوردم و از استایلیست که منتظرم ایستاده بود کت و شلوار اجرای انکور رو گرفتم. اولین اجرای انکور برای من بود البته که روی استیج قرار نبود تنها باشم. سمت مبین که یه لباس مشابه لباس من پوشیده بود برگشتم آرایشش طوری بود که کبودی های صورتش رو میپوشوند. برای پرت کردن حواسم از کبودی هاش گفتم:

- من هنوز موندم چطوری تونستی کمپانیت رو راضی کنی تو کنسرت یه گروه و کمپانی دیگه اجرا داشته باشی
خندید و در حال تنظیم کردن گوشیش توی گوشش چشمکی زد و گفت:

- اختیار داری من مبین اکسوم امکان نداره چیزی بخوام و نشه
این رو همون روز که آهنگ رو ضبط کرده بودیم و فردای اون روز قرار داد همکاری به بیگ‌هیت رسید فهمیده بودم.

مبین توی کارش زیادی جدی و سریعه و حتما به چیزی که میخواد باید برسه.
میکروفون به دست روی استیج تاریک برگشتم و به قسمت شروع موسیقی گوش دادم تا ضرب آغاز رو پیدا کنم با روشن شدن نور روی من شروع به خوندن کردم:

- هنوز هم بازی های بچگیمون رو یادمه، اون بستنی های دوقلویی که تقسیم میکردیم هنوزم برام خوشمزه ترینه، زمانی که با هم آدم برفی میساختیم یا از هم آدم برفی میساختیم.... من هنوزم گاهی دلم برای اون روزامون تنگ میشه بیا بازم با هم بچگی کنیم

صدای مبین از آخر استیج اومد سمت جایی که قرار بود از اون قسمت وارد استیج بشه برگشتم و ورودش رو در حال خوندن پارت وکالش رو دیدم:

- کنار هم درد کشیدیم کنار هم گریه کردیم کنار هم خندیدیم و کنار هم بزرگ شدیم. هنوزم کنار همیم دورم باشیم باز کنار همیم چون قلبامون کنار همدیگه ست.

صدای جیغ جمعیتی که انتظار یه اجرای دو نفره از ما رو نداشتن اجازه نمیداد موسیقی رو تو گوشم بشنوم اما باز چون نوبت پارت من بود خوندم:

- میتونم درد بکشم میتونم گریه کنم میتونم سختی ها رو تحمل کنم اما نمیتونم اجازه بدم تو حس بدی داشته باشی اشکای تو باعث درد گرفتن قلبم میشه و آسیب تو به قلبم آسیب میرسونه
مبین سمتم اومد و کنارم ایستاد دستم رو گرفت و خوند:

-تو سولمیت منی تا وقتی که تو هستی نگران چیزی نیستم انگار یه نسخه قوی تر از من همیشه هست که مراقبم باشه پس فقط کنارم بمون

پارت پایانی رو هردو با هم در حالی که به چشمای هم نگاه میکردیم خوندیم:
- از من دور نشو
نور قطع شد اما صدای تشویق طرفدارا قطع نمیشد
***

پروازمون به آمریکا خط مستقیم نبود بنابراین باید توی یه کشور واسطه پرواز رو عوض میکردیم. برای پرواز دوم باید حدود دو ساعت توی فرودگاه منتظر میموندیم توی کافه فرودگاه نشستیم تا پرواز بعدی پذیرش بشه.

I'm not okWhere stories live. Discover now