part 26

1.3K 240 276
                                    

این رو گفت و دست کوکی رو کشید و سمت سرویس بهداشتی برد و من کنار گوش شنل قرمزی گفتم:
- اگه نشونت بدم چقدر کیوتم انقدر تعجب میکنی که دلت میخواد بزنی در باسنم بم بگی کیوت؟

بعد از یکم تنها موندن و بی توجهی دیدن از شنل قرمزی حوصله ام سر رفت و از جا بلند شدم و سمت حمام رفتم
صدای دوش آب میومد و اجازه نمیداد صدای تهیونگ رو واضح بشنوم اما به صورت نامفهوم بعضی کلماتش مثل تنبیه و به ددی میگمش رو خیلی خوب میشنیدم پس یعنی میخواست به عنوان تنبیه کوکی به باباش بگه که مست کرده؟

اما خود کوکی که گفته بود قبلا با باباش نوشیده پس برای جونگ کوک زیاد هم تنبیه به نظر نمیرسید اما بابای من اگر میفهمید اسم الکل رو هم اوردم میومد اینجا بعد از دو تا لگد و پس گردنی منو از گوش میکشید و به زور با خودش با ایران میبرد و تو مسجد محل قل و زنجیرم میکرد

پس واسه من این زیادی تنبیه حساب میشد برای همین یهو و بدون در زدن در حمام رو باز کردم و با وحشت گفتم:
- لطفا به باباهامون نگو هر تنبیهی میخوای میتونی خودت بکنی

اما با دیدن وضعیت اون دوتا تقریبا میشد گفت همین الان هم دست به کار شده چون که دست کوکی رو از پشت گرفته بود و خود کوکی رو، رو به دیوار چسبونده بود و در حالی که دهنش رو بو میکرد محکم دم باسنش میکوبید. آب دهانم رو قورت دادم و گفتم:

- البته فکر کنم ترجیه بدم نامجون هیونگ منو تنبیه کنه
تهیونگ یهو به خودش اومد و دست کوکی رو ول کرد و کوکی سریع خودش رو کنار کشید و من یهو با حس فشار محتویات معده ام توی نایم، سمت توالت فرنگی خم شدم و عق زدم

تهیونگ وحشت زده سمتم اومد و چند ضربه به کمرم زد و من در حال عق زدن دستشو پس زدم و با منگی گفتم:
- گفتم که منو لیدرم باید تنبیه کنه منو نزن
و بعد دوباره عق زدم و انقدر این کار رو ادامه دادم که حس کردم دیگه چیزی توی معده ام نمونده و همونجا از حال رفتم.

صبح با سر و صدایی که از اشپزخونه میومد چشم باز کردم. کبدم میسوخت و سرم گیج میرفت و من با گیجی چشامو باز کردم و اولین چیزی که مقابلم دیدم تهیونگ و کوکی بودن که اون سمت سالن روی زمین نشسته بودم و با هم تمرین وکال میکردن.

یکهو تمام اتفاقات دیشب جلوی چشمام زنده شد و من یه چیز رو خوب متوجه شدم اینکه درسته بد مست و کم ظرفیت بودم اما بعد از تمام شدن مستیم چیزی رو فراموش نمیکردم.

به وضوح یادم مونده بود که تهیونگ توی حمام کوکی رو رو به دیوار خفت کرده بود و تنبیهش میکرد. یعنی واقعا تهیونگ گی بود؟ اما مگه یونگی نگفته بود گی ها متجاوز نیستن و کسی رو مجبور نمیکنن؟

پوزیشن دیروز کوکی شبیه مجبور نشده ها نبود. یعنی تهیونگ انقدر بدجنس بود که... حتی نمیخواستم جمله ام رو کامل کنم چه برسه به اینکه باورش کنم.

I'm not okWhere stories live. Discover now