part 164

1K 217 250
                                    

نزدیک به بیست دقیقه بود که توی ماشین نشسته بود و با دقت خیابون رو نگاه میکرد تا ماشین آشنای سوهو هیونگ رو ببینه.

همین یک ساعت پیش یه تماس از سوهو داشت که گفته بود کارگاه یه سرنخ از اون زنیکه نکبت پیدا کرده و میخواد برم دیدنش و بهش گفته بود اگه بخوای میتونی همراهم بیای و یونگی انقدر دلش میخواست اون زن رو پیدا کنه که حتی بیست دقیقه هم زود رسیده بود.

یکم بعد بالاخره ماشین سوهو رو دید که دقیق جلوی ماشینش پارک کرد با پیاده شدن سوهو اون هم پیاده شد و سمتش رفت و سلام کرد:
- سلام هیونگ
- اوه یونگی شی سلام خیلی منتظر موندی

- مشکلی نیست من یکم زود اومدم. خبر جدیدی شده پیداش کردن؟
در حال وارد شدن به دفتر کارگاه جوابش رو هم داد:

- نمیدونم به منم فقط گفت یه چیزی پیدا کرده که لازمه منو ببینه چون خواسته بودی در جریان پرونده باشی گفتم بهتره بگم خودت هم بیای و بشنوی

یونگی فقط یه تشکر خشک و خالی کرد انقدر استرس داشت که قراره چی بشنوه که نمیتونست چیز بیشتری بگه دو طبقه رو در سکوت بالا رفتن و سوهو زنگ یکی از واحد های تجاری رو زد. چند لحظه بعد یه مرد در رو باز کرد و با دیدن سوهو در حالی که از جلو در کنار میرفت تا اونا وارد بشن با لبخند خوش امد گفت.

یونگی ماسک و کلاهش رو درآورد و محکم سلام کرد مرد با دیدن یونگی چند لحظه مبهوت موند و بعد با خنده جواب سلام یونگی رو داد و گفت:

- واو واقعا خیلی کنجکاوم بدونم که این زن چیکار کرده که دو تا آیدول به این معروفی دارن دنبالش میگردن

یونگی اخم کرد از آدمای کنجکاو خوشش نمیومد اما خب این خصوصیت هر کارآگاهی بود که فضولی کنه سوهو به جای جواب به کارآگاه فقط سوال خودش رو پرسید:
- خبری ازش پیدا کردین؟

مرد پشت میز خودش نشست و به اون دو نفر هم اشاره کرد که بشینن و بعد جواب داد:
- یکی از رابطام رو توی زندانی که اون زنه بوده فرستادم سراغ هم بندیاش میگه یه سری اطلاعات خیلی خوب پیدا کرده که حتما میتونیم باهاش پیداش کنیم اما پول خیلی زیادی بابتش میخواد

قبل از اینکه سوهو بتونه جوابی بده یونگی خیلی خشک گفت:
- اگه بشه با اون اطلاعات پیداش کرد هرچقدر باشه من میدم.
سر سوهو با شتاب سمتش برگشت اما بازم چیزی نگفت کارگاه با خوشحالی گفت:

- پس مشکلی نیست من فردا به رابطم خبر میدم بعدش باهاتون تماس میگیرم برای واریز مبلغ و گفتن اطلاعات
یونگی و سوهو فقط سری تکون دادن و بعد از اتمام حرفاشون هر دو با یه خداحافظی از دفتر بیرون زدن سوهو به محض بسته شدن در پشت سرش گفت:

- نباید انقدر زود قبول کنی کاملا پیدا بود پول رو برای خودش میخواد
- مهم نیست برای کی میخواد فقط آدرس اون زنه رو بهم بده هرچقدر بخواد بهش میدم
یه لبخند خشک زد و ادامه داد:

I'm not okWhere stories live. Discover now