part 155

1.1K 211 380
                                    


"سوم شخص"
از تمرین امروز اصلا راضی نبود متین نبود و نمیتونست رقصش رو از توی آینه ببینه و یواشکی دیدش بزنه. اصلا متین از صبح کجا رفته بود؟ همه داشتن برای تور جهانی آماده میشدن اما متین عین خیالشم نبود

سر تمرین نمیومد ولی وسط تمرین یهو توی گروه چت پیام عاشقونه برای هم گروهیاش مینوشت اصلا اون کی یاد گرفته بود دوست دارم به بقیه بگه؟ هفت ماه به خودش یک کلمه هم نگفته بود و گفته بود واسش سخته از احساسش بگه اما الان یهو دوستون دارم گفتن براش مثل آب خوردن شده بود؟

وسط رقصیدن کنار کشید تا با متین تماس بگیره گوشیش رو در آورد و با خودش فکر کرد یعنی اگر بهش زنگ بزنه متین فکر دیگه ای نمیکنه؟ نه خب اون فقط میخواست ازش بخواد سر تمرینات حاضر بشه این کار به عنوان یه همکار زیادی عادی بود و اصلا هم بوی دلتنگی نمیداد.

همیشه وقتی متین ازش دوری میکرد اونو به همین بهانه کنار خودش نگه میداشت پس اصلا هم تابلو نبود. اما قبل از اینکه فرصت کنه حتی قفل گوشیشو باز کنه گوشیش شروع به زنگ خوردن کرد هوسوک تمرین رو متوقف کرد و گفت:

- پنج دقیقه استراحت میکنیم تا یونگی هیونگ تلفنش رو جواب بده ولی بعدش همتون باید گوشیاتون رو خاموش کنید
یونگی به روی خودش نیاورد که متوجه منظور هوسوک شده و تماس مینسو رو جواب داد:
- بله هیونگ

- یونگیا فکر کنم باید یه سر بیای استدیوی من.
دلش نمیخواست بره، اصلا واسه چی باید میرفت وقتی متین اون دور و بر نبود و نگاه حسودش دنبالشون کشیده نمیشد! پس بهانه آورد:

- هیونگ من الان سر تمرین...
با حرف مینسو درجا خشکش زد و حتی یادش رفت داشت چیزی میگفت:
- دوست پسرت یه هدیه برات گذاشته و فکر کنم باید خیلی زودتر از اون چیزی که میگفت گوشش کنی

دوست پسر؟ مینسو میدونست که متین دوست پسرشه؟ اما از کجا اون که هیچ وقت در این باره چیزی به مینسو نگفته بود پس داشت درباره چی حرف میزد؟ حتی نپرسید. تماس رو قطع کرد و بی توجه به صدا زدنای پسرا سمت استدیوی مینسو دوید.

پشت در استدیو با لرزیدن گوشیش توی دستش به گوشی نگاه کرد که تماس رو رد کنه اما با دیدن شماره کره مبین مردد موند. مبین کره بود؟ پس چرا اون خبر نداشت؟ بی اراده تماس رو وصل کرد و حتی قبل از اینکه چیزی بگه صدای نگران مبین توی گوشش پیچید:

- متین کجاست؟
به در استدیو نگاه کرد و گفت:
- من نمیدونم اما فکر کنم یه نفر اینجا هست که بدونه
- من الان تو کمپانی شمام بم بگو کجایی خودم رو میرسونم

با اینکه براش خیلی عجیب بود که مبین تو کمپانی بیگ هیت چکار میکنه اما چیزی نپرسید و فقط سوالشو جواب داد:
- ضلع شرقی طبقه سوم روی در نوشته استدیو مینسو

تلفن از طرف مبین قطع شد و یونگی با یه تقه کوتاه به در، اون رو باز کرد و وارد شد و البته که مینسو ناراحت نشد از اینکه اون بدون صدور اجازه داخل اومده وقتی به متین اشاره میکرد واقعا انتظار همچین چیزی رو داشت اما بازم نتونست به اینکه حدسش درست بود لبخند نزنه.

I'm not okWhere stories live. Discover now