part 42

1.2K 232 253
                                    

رو به زن با احترام سلام کردم:
- اسلام و علیکم و رحمه الله و برکاه الخواهر ، الغرض ال از المزاحمت، ما... نه ما نه... نحن المیخواییم یه الکیک التولد

با دیدن قیافه گیج زن فهمیدم اونقدرا هم زبان عربیش خوب نیست حتما از این مهاجرای غیرقانونی بود. به یاد اوردم راننده تاکسی کیک تولد رو حلویات صدا کرد سریع اضافه کردم:

- حلوا... حلوا المیخواییم
زن با  شنیدن اسم حلوا آهانی گفت و بعد از نشون دادن عدد پنج با دستاش حرفی زد که ازش فقط دقایق و صبرش رو فهمیدم.

با رفتن زن جیمین گفت:
- این چرا رفت؟
- گفت دقایقی صبر پیشه کنید برم براتون کیک بیارم.
جیمین متحیر از این حجم از  تسلط من به زبان عربی گفت:

- اوه انگار جدی زبانت خوبه ها چطور دلشون اومده بهت ده بدن؟
طوری که انگار حقم رو خوردن قیافه گرفتم و هردو با هم پشت یکی از میزهای رستوران تعطیل هتل نشستیم و کمی بعد زن با یه بشقاب حلوا برگشت. جیمین با خوشحالی بشقاب رو از دست زن گرفت و گفت:

- اوه انگار برامون کیک عربی پخته شکلاتیم هست. ببین هنوز داره ازش بخار بلند میشه
مات و متحیر به حلوای توی بشقاب نگاه کردم و به روی جیمین نیاوردم که این کیک تولد عربی که میگفت در واقع ما برای مرده هامون استفاده میکردیم. به هر حال همین حلوا هم تو این بی کیکی غنیمت بود

حلوا به دست سوار اسانسور شدیم و بالا رفتیم اما به محض باز شدن اسانسور توی طبقه ای که بیگ‌هیت برای ما رزرو کرده بود یهو تیم امنیتی سرمون ریختن و یکی از بادیگاردا سعی کرد به عربی بگه:

- ممنوع الدوکول
رو بنده رو پایین کشیدم و چادر رو از سرم برداشتم و با نشون دادن رخم با اعتماد به نفس تمام گفتم:

- مینهیوک هیونگ اشتباه تلفظ کردی الکل ممنوع چیه؟ باید بگی الورود الممنوع
مینهیوک رییس تیم امنیتی با دهان باز به منی که چشمم رو سیاه کرده بودم و جیمینی که پشت سر من رو بند رو دراورده بود پرسید:

- شما دوتا تا الان بیرون بودید؟
انگشتم رو با حالت وی جلوی صورتم گرفتم و با پررو بازی گفتم:
- خیلی خوب استطار کرده بودیم نه؟ حتی نفهمیدین ما نیستیم.

و بعد قبد از اینکه مینهیوک از بهت در بیاد و یادش بیفته که باید برای این سرپیچی از دستورات تنبیهمون کنه دست جیمین رو دنبال خودم کشیدم و سریع جیم زدیم. جیمین بشقاب به دست پرسید:

- بریم بقیه اعضا هم خبر کنیم؟
گوشیم رو دراوردم و بعد از وصل شدن به اکانت بنگتن گفتم:

- نخیرم ما با کلی مشقت رفتیم کیک کاملا تولد شکلاتی پیدا کردیم بعد بقیه رو هم تو این افتخار شریک کنیم؟ بیا اول دوتایی لایو تولد بگیریم به آرمیا نشون بدیم چقدر هم گروهی های خوبی هستیم بعد بقیه هم خبر میکنیم بیان این یه کف دست حلوا رو بخورن فاتحه بفرستن

I'm not okWhere stories live. Discover now