part 171

887 213 212
                                    

در حال گفتن این حرف سمت زن حمله کرد یقه لباسش رو توی مشتش گرفت و محکم روی مبلی که نشسته بود هلش داد روی پاهلش نشست تا نتونه تکون بخوره و بدون کنترل روی خشمش در حال مشت کوبیدن به صورت زن طوری که صداش به بیرون نرسه گفت:

- میکشمت... گفته بودم کسی که دستش به متین بخوره رو میکشم... زنده ات نمیذارم برای هر ثانیه اشکش بدجور زجر کشت میکنم.

کارآگاه با ترس پشت در ایستاد میز رو تا پشت در کشید و با وحشت تذکر داد:
- جناب مین خواهش میکنم ممکنه آدماش بریزن اینجا صداتو بیار پایین... بسه خواهش میکنم قرار بود فقط فیلم رو بگیریم.

یونگی با به یاد آوردن فیلم این بار مشتش رو محکم روی بینی زن کوبید طوری که از دماغش خون فواره زد و خیلی کم روی آستین یونگی پاشید و بدون اینکه ذره ای براش مهم باشه:
-واسه اون فیلم که قراره آتیشش بزنم
صدای فریاد زن بلند شد:

- چه غلطی داری میکنی روانی
قبل از اینکه بتونه بلند تر داد بزنه و از آدماش کمک بخواد کارآگاه سریع کفشش رو از پاش درآورد و جورابش رو گوله کرد و توی دهنش فرستاد و با دستاش محکم دستای زن رو گرفت که سعی میکرد با چنگ زدن صورت یونگی متوقفش کنه و رو به یونگی که هنوزم داشت مشت میکوبید گفت:

- یا رییس به خودت بیا سریع دستاشو ببند قبل از اینکه فرار کنه و همه رو بریزه رو سرمون
یونگی گیج اطراف رو نگاه کرد و بعد مثل کارآگاه کفشاشو درآورد جوراب هاشو کند و به هم گره زد و بعد باهاش دست زن رو بست. کارآگاه قبل از اینکه باز به سر یونگی بزنه و به جون زن بیفته طلبکار گفت:

- فیلم کجاست؟
دختر بی حرف فقط خندید کارآگاه اطراف رو نگاه کرد و گفت:
- باید همین جا باشه رییس اطراف رو بگرد منم گوشیش رو میگردم.

جیب های زن رو گشت و با پیدا کردن گوشیش انگشت زن رو گرفت و به زور روی حسگر گذاشت تا قفل گوشی باز بشه و بعد روی پای زن نشست تا مانع فرارش بشه و مشغول گشتن گوشی شد. زن مرتب تکون میخورد  اما هیچ کدوم از دو مرد توجهی بهش نداشتن با حرف کارآگاه یونگی دست از گشتن کشید:

- رییس فکر کنم پیداش کردم اسم این فایله سفر به هندوستانه
یونگی سریع سمتش برگشت گوشی رو از دست مرد کشید و به فایل مقابلش نگاه کرد میخواست بازش کنه اما دستش قدرت نداشت مدام صدای سوهو توی سرش تکرار میشد که میگفت متین دوست نداره کسی اون فیلم رو ببینه

یونگی سریع سمتش برگشت گوشی رو از دست مرد کشید و به فایل مقابلش نگاه کرد میخواست بازش کنه اما دستش قدرت نداشت مدام صدای سوهو توی سرش تکرار میشد که میگفت متین دوست نداره کسی اون فیلم رو ببینه
فیلم رو از روی ایمیل زن پاک کرد و محض احتیاط گوشی رو کلا ریست کرد و پرسید:

- فیلم اصلی کجاست؟
زن خندید و یونگی چندشش شد. کارآگاه جورابش رو از دهنش بیرون کشید و تشر زد:
- به چی میخندی ازت یه سوال پرسید

I'm not okWhere stories live. Discover now