گوشی برداشتم و شماره مبین رو گرفتم از وقتی معروف تر شده بودن اجازه داشتن گوشی رو بهشون داده بودن. بعد از چند تا بوق جوابم رو داد:
- مای لاو
نگاه پسرا سمتم برگشت و من با یه لبخند جواب این محبت قلنبه شده یهویی مبین رو دادم:
- هانی
میدونستم احتمالا جلو دوربینه و مجبورش کردن جواب بده و صدا داره پخش و ضبط میشه وگرنه من و مبین فقط وقت مسخره بازی اینجوری با هم حرف میزدیم
- آی میس یو
خندیدم و به پسرا که با دهن باز نگام میکردن نگاهی انداختم و فهمیدم صداش رو نشناختن که اینطور پراشون از ابراز علاقه من و یه پسر دیگه ریخته به خصوص یونگی که چشماش حتی دو دو هم میزد. جواب مبین رو دادم:
- ای میس یو تو بیبی
و بعد یهو به فارسی پرسیدم:
- صدام رو پخشه مگه نه؟
با فارسی حرف زدنم همشون متوجه هویت فرد پشت خط شدن و روشون رو برگدوندن و حتی دیدم که یونگی یه نفس راحت هم کشید خب حق داشت منم اگه فکر میکردم تخت بغلیم با یه پسر لاس میزنه حس امنیت نمیکردم و میترسیدم.
مبین اما با کره ای جوابم رو داد:
- از کجا فهمیدی؟
متوجه شدم عوامل ازش خواستن پس منم کره ای جواب دادم:
- تو فقط وقتی میخوای اذیتم کنی بم میگی مای لاو.
خندید و گفت:
- سر فیلمبرداریم باید سریع قطع کنم کارم داشتی؟
سریع خودم رو لوس کردم:
- موبینا... هیونگ یه چیزی ازت بخواد براش انجام میدی؟
- تو فقط پنج دقیقه ازم بزرگتری پنج دقیقه هیونگ محسوب نمیشه.
قلدر شدم و کل کل کردم:
- هیونگ هیونگه چه پنج دیقه چه پنج سال وقتی هیونگت ازت یه چیزی میخواد باید چی بگی؟
- چشم؟
- آفرین البته درستش چشم هیونگه
خندید و گفت:
- چشم هیونگ حالا چی میخوای؟
- هیونگ دلش هوس قیمه بادنجون کرده برام درست میکنی؟
شیطانی خندید و گفت:
- معلومه که نه
نق زدم:
- اما چرا؟
طعنه زد:
- دلیلش خیلی ساده ست هیونگ چون صدام کردی مبینا الانم تشریف ببر مبینا جونت رو پیدا کن بهش سفارش غذا بده شب بخیر.
YOU ARE READING
I'm not ok
Fanfictionتصور کنید اگر بنگتن یه عضو هشتم ایرانی داشت اون وقت چقدر همه چیز میتونست متفاوت باشه؟ با ما همراه بشید و داستان دبیو، موفقیت ها و عاشقی متین ایدول ایرانی بنگتن رو شاهد باشید ژانر: فلاف، رومنس، انگست، نیم اسمات کاپل: مگی، ویکوک، نامجین، سوبین برای دو...