part 177

983 224 395
                                    

چند ثانیه عمیق نگاهم کرد انگار داشت با چشماش میگفت تو از کجا میدونی اون اتفاق چه حسی داره و بعدش آدم دوست نداره دیگه کسی لمسش کنه اما برعکس من انگار اون بلد بود سوالاتش رو نپرسیده قورت بده و فقط جواب من رو داد:

- چرا باید حس بدی داشته باشم؟ تو اون اتفاق نه من مقصر بودم نه دوست دخترم که بخاطرش بخواییم حس بدی داشته باشیم و خودمون رو باهاش عذاب بدیم. وقتی کسایی که مقصر بودن بدون داشتن هیچ حس بد و کثیفی راست راست دارن راه میرن و زندگیشون رو میکنن چرا من باید خودم رو از زندگی ساقط کنم و تنها آدمی که کنارم موند رو ناراحت کنم؟

حتی اگه حس بدی داشته باشم بخاطر اون باهاش میجنگم. اون تنها آدمیه که این وسط مقصر نیست

حق با اون بود تنها کسی که این وسط مقصر نبود یونگی بود. اون تمام این مدت تحملم کرد و ازم جدا نشد و حتی کل تلاشش رو برای خوشحال کردن من انجام داد. واقعا حقش نیست که هر شب مجبورش کنم با فاصله ازم روی تخت بخوابه و هر صبح با لگد از تخت پایین بندازمش. صدای هاجین من رو از فکر بیرون اورد:

- اووم فکر کنم من دیگه باید برم ممنون از کمکت
- من میرسونمت ممکنه اون مرده یه جایی منتظر رفتن من باشه

احتمالا حرفم منطقی بود که بدون هیچ مقاومتی قبول کرد با هم از کوچه بیرون اومدیم و برای اولین تاکسی خالی دست تکون دادم سوار تاکسی شدیم و هاجین بعد از گفتن آدرس به راننده خطاب به من گفت:

- ببخشید اما من کیف پولم رو تو فروشگاه جا گذاشتم اشکال نداره اگه پول این تاکسیم روی بدهی قبلی که ازم داری حساب کنم؟

- اصلا مشکلی نیست اما آدرست رو عوض کردی اینی که گفتی سمت خونه ات نبود

- میرم خونه دوست دخترم احتمالا ادرس خونه ام رو هم مثل محل کارم پیدا کرده بخاطر اون مجبورم هر چند وقت یبار کار و محل زندگیم رو عوض کنم. اوه سخت ترین قسمتش پیدا کردن یه کار جدیده وگرنه خونه پیدا کردن که خرجش چند روز پانسیون موندنه

با به یاد اوردن اعلامیه کافه ی کمپانیمون پرسیدم:
- من یه جا کار سراغ دارم فقط تو باریستا بودنم بلدی؟
***

به اتاق نرسیده هودی رو از تنم کندم یه گوشه انداختم. گرمم بود اما برای شناخته نشدن مجبور بودم لباسایی با کلاه های گشاد بپوشم که صورت و چشمام رو کامل بپوشونه صدای دوش حمام نشون میداد یونگی حمامه چشمام رو از خستگی بستم و بدون اراده حمام کردنش رو تصور کردم

تا حالا حمام کردنش رو ندیده بودم بجز اون باری که خودم حمامش کرده بود... مثلا ممکن بود مثل این دخترای سکسی هالیوودی میبود که موقع ماشین شستن از عمد خودشون رو خیس میکردن و با هاتی تمام اسفنج رو بدن خودشون به جای ماشین میکشیدن و موهاشون رو توی باد تکون میدادن خب برای اون دخترا که زیاد سکسی به نظر نمیرسید اما برای یونگی... خب به جای هات یکم خنده دار بود.

I'm not okWhere stories live. Discover now